توسعه‌دهنده Kingdom Come Deliverance 2: این یک بازی هاردکور است اما به پلیرها روی خوش نشان می‌دهد

سازنده بازی Kingdom Come: Deliverance 2 در مورد مبانی چالش‌برانگیز و واقع‌گرایانه بازی خود صحبت می‌کند.

Kingdom Come: Deliverance 2 جدیدترین بازی در صف رو به رشد نقش‌آفرینی‌هایی است که بر اساس دشواری و چالش بنا شده‌اند و با طرح سوالات سخت و ارائه چالش‌هایی جذاب در هر دو سطح داستانی و مکانیکی همراه است. اوندری بیتنر، طراح ارشد بازی در استودیوی Warhorse، این بازی را در مقایسه با سایر عناوین سخت‌گیرانه «نسبتاً قابل بازی» می‌داند، اما به پیچیدگی‌های مکانیکی آن افتخار کرده و بر این باور است که بازی‌های پیچیده و چالشی که تجربه‌ای واقعی و عمیق به بازیکنان می‌دهند، «برای صنعت و بازیکنان مفیدتر از بازی‌های بزرگ و تکراری هستند».

این بحث به یک موضوع قدیمی برمی‌گردد که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است: «آیا بازی‌ها بیش از حد طولانی شده‌اند؟» تعدادی از مدیران و طراحان برجسته به این نکته اشاره کرده‌اند که بازی‌های طولانی امروزه ممکن است مناسب نباشند یا حتی خسته‌کننده شوند. سوال اصلی این است که آیا بازی‌ها واقعاً طولانی شده‌اند یا برخی از بازی‌های طولانی فقط قبل از پایان داستان ایده‌های خود را رو به تکرار می‌برند؟ اگر این بازی‌ها همچنان ایده‌های نو و تجربیات منحصر به فرد بیشتری برای ارائه داشتند، آن زمان طولانی می‌توانست توجیه‌پذیر باشد؛ بازیکنان ممکن است به جای احساس خستگی از ادامه مسیر، از داشتن بخش‌های بیشتر از چیزی که دوست دارند، هیجان‌زده شوند.

بیتنر مثالی از نحوه برگزاری جلسات بازی در Kingdom Come: Deliverance 2 می‌آورد – یک ماجراجویی منحصر به فرد که به طور غیرمنتظره از دزدی کفش، گردش در بارها، شکار راهزنان و حل معماهای قتل به هم پیوسته است. او در مورد این تجربه می‌گوید: «چون این بخش‌ها بسیار متفاوت از هم هستند، هیچ وقت احساس خستگی نخواهید کرد.»

او ادامه می‌دهد:

فرقی ندارد که بازی ۱۰۰ ساعت باشد یا ۵۰ ساعت؛ این مسئله برای بازی‌هایی مثل Elden Ring هم صدق می‌کند و شما می‌دانید پر از رازها و شگفتی‌ها هستند. Elden Ring از نظر مکانیکی نسبتاً ساده است، اما دنیای گسترده و کشفیات بی‌شمار آن باعث می‌شود که بازیکنان کاملاً درگیر شوند. از طرف دیگر، بازی‌های Zelda مکانیک‌های فوق‌العاده و طراحی منحصربه‌فردی دارند. به همین دلیل، فکر می‌کنم این روند برای صنعت بازی و بازیکنان مفید است، زیرا کیفیت سرگرمی مهم‌تر از طولانی بودن یا تکراری شدن یک بازی به شمار می‌رود.

Kingdom Come: Deliverance 2 یک بازی نقش‌آفرینی سرسخت و بی‌رحم است که شما را با عواقبی سنگین روبه‌رو می‌کند، اما به گفته بایتر، همچنان تجربه‌ای قابل بازی باقی می‌ماند. بیتنر در این باره گفت:

حفظ پیچیدگی و دنیای پویا داستان‌های خودجوش خلق می‌کند، اما در عین حال، بازی را در دسترس‌تر کردیم تا از یک عنوان خاص و محدود فراتر برویم و بگوییم: این بازی برای همه است. شما می‌توانید آن را تجربه کنید و از آن لذت ببرید. در نهایت، بازی آن‌قدرها هم سخت نیست، چون همیشه راهی برای پیشروی وجود دارد.

او این موضوع را با چالش‌های بازی‌ای مانند Elden Ring مقایسه می‌کند، عنوانی که روش‌های متعددی برای غلبه بر موانع در اختیار بازیکنان می‌گذارد، اما همچنان یک حداقل استاندارد سختی را برای پیشروی تعیین می‌کند. شما می‌توانید باس را به هر شکلی که می‌خواهید شکست دهید، اما در نهایت باید آن را شکست دهید و این کار همچنان بسیار دشوار باقی می‌ماند. تجربه بیتنر با Elden Ring نمونه‌ای جالب از این است که برخی بازی‌ها، حتی اگر از نظر طراحی فوق‌العاده باشند، ممکن است با هر بازیکنی ارتباط برقرار نکنند.

بیتنر می‌گوید:

راستش من نمی‌توانم Elden Ring را بازی کنم، چون در مبارزات مهارت ندارم و این بازی کاملاً بر همین اساس ساخته شده و برای من بیش از حد سخت است و واقعاً نمی‌توانم درک کنم که چطور بعضی‌ها با آن کنار می‌آیند. اما Kingdom Come کاملاً متفاوت است؛ شما می‌توانید آزادانه در دنیای آن بگردید، لباس‌های شیک بپوشید و به روش خودتان بازی را پیش ببرید. به همین دلیل، فکر می‌کنم این یک بازی چالش‌برانگیز است، اما در عین حال فضای دوستانه‌تر و دسترس‌پذیرتری دارد.

این رویکرد، که نسخه‌ای تکامل‌یافته از فلسفه بازی اول است، بدون شک مورد استقبال بازیکنان قرار گرفته. به گفته دانیل واورا، یکی از بنیان‌گذاران Warhorse، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 تنها در یک روز ۱ میلیون نسخه فروخت و هزینه‌های توسعه خود را جبران کرد.

سازنده بازی Kingdom Come: Deliverance 2 در مورد مبانی چالش‌برانگیز و واقع‌گرایانه بازی خود صحبت می‌کند.

Kingdom Come: Deliverance 2 جدیدترین بازی در صف رو به رشد نقش‌آفرینی‌هایی است که بر اساس دشواری و چالش بنا شده‌اند و با طرح سوالات سخت و ارائه چالش‌هایی جذاب در هر دو سطح داستانی و مکانیکی همراه است. اوندری بیتنر، طراح ارشد بازی در استودیوی Warhorse، این بازی را در مقایسه با سایر عناوین سخت‌گیرانه «نسبتاً قابل بازی» می‌داند، اما به پیچیدگی‌های مکانیکی آن افتخار کرده و بر این باور است که بازی‌های پیچیده و چالشی که تجربه‌ای واقعی و عمیق به بازیکنان می‌دهند، «برای صنعت و بازیکنان مفیدتر از بازی‌های بزرگ و تکراری هستند».

این بحث به یک موضوع قدیمی برمی‌گردد که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است: «آیا بازی‌ها بیش از حد طولانی شده‌اند؟» تعدادی از مدیران و طراحان برجسته به این نکته اشاره کرده‌اند که بازی‌های طولانی امروزه ممکن است مناسب نباشند یا حتی خسته‌کننده شوند. سوال اصلی این است که آیا بازی‌ها واقعاً طولانی شده‌اند یا برخی از بازی‌های طولانی فقط قبل از پایان داستان ایده‌های خود را رو به تکرار می‌برند؟ اگر این بازی‌ها همچنان ایده‌های نو و تجربیات منحصر به فرد بیشتری برای ارائه داشتند، آن زمان طولانی می‌توانست توجیه‌پذیر باشد؛ بازیکنان ممکن است به جای احساس خستگی از ادامه مسیر، از داشتن بخش‌های بیشتر از چیزی که دوست دارند، هیجان‌زده شوند.

بیتنر مثالی از نحوه برگزاری جلسات بازی در Kingdom Come: Deliverance 2 می‌آورد – یک ماجراجویی منحصر به فرد که به طور غیرمنتظره از دزدی کفش، گردش در بارها، شکار راهزنان و حل معماهای قتل به هم پیوسته است. او در مورد این تجربه می‌گوید: «چون این بخش‌ها بسیار متفاوت از هم هستند، هیچ وقت احساس خستگی نخواهید کرد.»

او ادامه می‌دهد:

فرقی ندارد که بازی ۱۰۰ ساعت باشد یا ۵۰ ساعت؛ این مسئله برای بازی‌هایی مثل Elden Ring هم صدق می‌کند و شما می‌دانید پر از رازها و شگفتی‌ها هستند. Elden Ring از نظر مکانیکی نسبتاً ساده است، اما دنیای گسترده و کشفیات بی‌شمار آن باعث می‌شود که بازیکنان کاملاً درگیر شوند. از طرف دیگر، بازی‌های Zelda مکانیک‌های فوق‌العاده و طراحی منحصربه‌فردی دارند. به همین دلیل، فکر می‌کنم این روند برای صنعت بازی و بازیکنان مفید است، زیرا کیفیت سرگرمی مهم‌تر از طولانی بودن یا تکراری شدن یک بازی به شمار می‌رود.

Kingdom Come: Deliverance 2 یک بازی نقش‌آفرینی سرسخت و بی‌رحم است که شما را با عواقبی سنگین روبه‌رو می‌کند، اما به گفته بایتر، همچنان تجربه‌ای قابل بازی باقی می‌ماند. بیتنر در این باره گفت:

حفظ پیچیدگی و دنیای پویا داستان‌های خودجوش خلق می‌کند، اما در عین حال، بازی را در دسترس‌تر کردیم تا از یک عنوان خاص و محدود فراتر برویم و بگوییم: این بازی برای همه است. شما می‌توانید آن را تجربه کنید و از آن لذت ببرید. در نهایت، بازی آن‌قدرها هم سخت نیست، چون همیشه راهی برای پیشروی وجود دارد.

او این موضوع را با چالش‌های بازی‌ای مانند Elden Ring مقایسه می‌کند، عنوانی که روش‌های متعددی برای غلبه بر موانع در اختیار بازیکنان می‌گذارد، اما همچنان یک حداقل استاندارد سختی را برای پیشروی تعیین می‌کند. شما می‌توانید باس را به هر شکلی که می‌خواهید شکست دهید، اما در نهایت باید آن را شکست دهید و این کار همچنان بسیار دشوار باقی می‌ماند. تجربه بیتنر با Elden Ring نمونه‌ای جالب از این است که برخی بازی‌ها، حتی اگر از نظر طراحی فوق‌العاده باشند، ممکن است با هر بازیکنی ارتباط برقرار نکنند.

بیتنر می‌گوید:

راستش من نمی‌توانم Elden Ring را بازی کنم، چون در مبارزات مهارت ندارم و این بازی کاملاً بر همین اساس ساخته شده و برای من بیش از حد سخت است و واقعاً نمی‌توانم درک کنم که چطور بعضی‌ها با آن کنار می‌آیند. اما Kingdom Come کاملاً متفاوت است؛ شما می‌توانید آزادانه در دنیای آن بگردید، لباس‌های شیک بپوشید و به روش خودتان بازی را پیش ببرید. به همین دلیل، فکر می‌کنم این یک بازی چالش‌برانگیز است، اما در عین حال فضای دوستانه‌تر و دسترس‌پذیرتری دارد.

این رویکرد، که نسخه‌ای تکامل‌یافته از فلسفه بازی اول است، بدون شک مورد استقبال بازیکنان قرار گرفته. به گفته دانیل واورا، یکی از بنیان‌گذاران Warhorse، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 تنها در یک روز ۱ میلیون نسخه فروخت و هزینه‌های توسعه خود را جبران کرد.

سازنده بازی Kingdom Come: Deliverance 2 در مورد مبانی چالش‌برانگیز و واقع‌گرایانه بازی خود صحبت می‌کند.

Kingdom Come: Deliverance 2 جدیدترین بازی در صف رو به رشد نقش‌آفرینی‌هایی است که بر اساس دشواری و چالش بنا شده‌اند و با طرح سوالات سخت و ارائه چالش‌هایی جذاب در هر دو سطح داستانی و مکانیکی همراه است. اوندری بیتنر، طراح ارشد بازی در استودیوی Warhorse، این بازی را در مقایسه با سایر عناوین سخت‌گیرانه «نسبتاً قابل بازی» می‌داند، اما به پیچیدگی‌های مکانیکی آن افتخار کرده و بر این باور است که بازی‌های پیچیده و چالشی که تجربه‌ای واقعی و عمیق به بازیکنان می‌دهند، «برای صنعت و بازیکنان مفیدتر از بازی‌های بزرگ و تکراری هستند».

این بحث به یک موضوع قدیمی برمی‌گردد که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است: «آیا بازی‌ها بیش از حد طولانی شده‌اند؟» تعدادی از مدیران و طراحان برجسته به این نکته اشاره کرده‌اند که بازی‌های طولانی امروزه ممکن است مناسب نباشند یا حتی خسته‌کننده شوند. سوال اصلی این است که آیا بازی‌ها واقعاً طولانی شده‌اند یا برخی از بازی‌های طولانی فقط قبل از پایان داستان ایده‌های خود را رو به تکرار می‌برند؟ اگر این بازی‌ها همچنان ایده‌های نو و تجربیات منحصر به فرد بیشتری برای ارائه داشتند، آن زمان طولانی می‌توانست توجیه‌پذیر باشد؛ بازیکنان ممکن است به جای احساس خستگی از ادامه مسیر، از داشتن بخش‌های بیشتر از چیزی که دوست دارند، هیجان‌زده شوند.

بیتنر مثالی از نحوه برگزاری جلسات بازی در Kingdom Come: Deliverance 2 می‌آورد – یک ماجراجویی منحصر به فرد که به طور غیرمنتظره از دزدی کفش، گردش در بارها، شکار راهزنان و حل معماهای قتل به هم پیوسته است. او در مورد این تجربه می‌گوید: «چون این بخش‌ها بسیار متفاوت از هم هستند، هیچ وقت احساس خستگی نخواهید کرد.»

او ادامه می‌دهد:

فرقی ندارد که بازی ۱۰۰ ساعت باشد یا ۵۰ ساعت؛ این مسئله برای بازی‌هایی مثل Elden Ring هم صدق می‌کند و شما می‌دانید پر از رازها و شگفتی‌ها هستند. Elden Ring از نظر مکانیکی نسبتاً ساده است، اما دنیای گسترده و کشفیات بی‌شمار آن باعث می‌شود که بازیکنان کاملاً درگیر شوند. از طرف دیگر، بازی‌های Zelda مکانیک‌های فوق‌العاده و طراحی منحصربه‌فردی دارند. به همین دلیل، فکر می‌کنم این روند برای صنعت بازی و بازیکنان مفید است، زیرا کیفیت سرگرمی مهم‌تر از طولانی بودن یا تکراری شدن یک بازی به شمار می‌رود.

Kingdom Come: Deliverance 2 یک بازی نقش‌آفرینی سرسخت و بی‌رحم است که شما را با عواقبی سنگین روبه‌رو می‌کند، اما به گفته بایتر، همچنان تجربه‌ای قابل بازی باقی می‌ماند. بیتنر در این باره گفت:

حفظ پیچیدگی و دنیای پویا داستان‌های خودجوش خلق می‌کند، اما در عین حال، بازی را در دسترس‌تر کردیم تا از یک عنوان خاص و محدود فراتر برویم و بگوییم: این بازی برای همه است. شما می‌توانید آن را تجربه کنید و از آن لذت ببرید. در نهایت، بازی آن‌قدرها هم سخت نیست، چون همیشه راهی برای پیشروی وجود دارد.

او این موضوع را با چالش‌های بازی‌ای مانند Elden Ring مقایسه می‌کند، عنوانی که روش‌های متعددی برای غلبه بر موانع در اختیار بازیکنان می‌گذارد، اما همچنان یک حداقل استاندارد سختی را برای پیشروی تعیین می‌کند. شما می‌توانید باس را به هر شکلی که می‌خواهید شکست دهید، اما در نهایت باید آن را شکست دهید و این کار همچنان بسیار دشوار باقی می‌ماند. تجربه بیتنر با Elden Ring نمونه‌ای جالب از این است که برخی بازی‌ها، حتی اگر از نظر طراحی فوق‌العاده باشند، ممکن است با هر بازیکنی ارتباط برقرار نکنند.

بیتنر می‌گوید:

راستش من نمی‌توانم Elden Ring را بازی کنم، چون در مبارزات مهارت ندارم و این بازی کاملاً بر همین اساس ساخته شده و برای من بیش از حد سخت است و واقعاً نمی‌توانم درک کنم که چطور بعضی‌ها با آن کنار می‌آیند. اما Kingdom Come کاملاً متفاوت است؛ شما می‌توانید آزادانه در دنیای آن بگردید، لباس‌های شیک بپوشید و به روش خودتان بازی را پیش ببرید. به همین دلیل، فکر می‌کنم این یک بازی چالش‌برانگیز است، اما در عین حال فضای دوستانه‌تر و دسترس‌پذیرتری دارد.

این رویکرد، که نسخه‌ای تکامل‌یافته از فلسفه بازی اول است، بدون شک مورد استقبال بازیکنان قرار گرفته. به گفته دانیل واورا، یکی از بنیان‌گذاران Warhorse، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 تنها در یک روز ۱ میلیون نسخه فروخت و هزینه‌های توسعه خود را جبران کرد.

سازنده بازی Kingdom Come: Deliverance 2 در مورد مبانی چالش‌برانگیز و واقع‌گرایانه بازی خود صحبت می‌کند.

Kingdom Come: Deliverance 2 جدیدترین بازی در صف رو به رشد نقش‌آفرینی‌هایی است که بر اساس دشواری و چالش بنا شده‌اند و با طرح سوالات سخت و ارائه چالش‌هایی جذاب در هر دو سطح داستانی و مکانیکی همراه است. اوندری بیتنر، طراح ارشد بازی در استودیوی Warhorse، این بازی را در مقایسه با سایر عناوین سخت‌گیرانه «نسبتاً قابل بازی» می‌داند، اما به پیچیدگی‌های مکانیکی آن افتخار کرده و بر این باور است که بازی‌های پیچیده و چالشی که تجربه‌ای واقعی و عمیق به بازیکنان می‌دهند، «برای صنعت و بازیکنان مفیدتر از بازی‌های بزرگ و تکراری هستند».

این بحث به یک موضوع قدیمی برمی‌گردد که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است: «آیا بازی‌ها بیش از حد طولانی شده‌اند؟» تعدادی از مدیران و طراحان برجسته به این نکته اشاره کرده‌اند که بازی‌های طولانی امروزه ممکن است مناسب نباشند یا حتی خسته‌کننده شوند. سوال اصلی این است که آیا بازی‌ها واقعاً طولانی شده‌اند یا برخی از بازی‌های طولانی فقط قبل از پایان داستان ایده‌های خود را رو به تکرار می‌برند؟ اگر این بازی‌ها همچنان ایده‌های نو و تجربیات منحصر به فرد بیشتری برای ارائه داشتند، آن زمان طولانی می‌توانست توجیه‌پذیر باشد؛ بازیکنان ممکن است به جای احساس خستگی از ادامه مسیر، از داشتن بخش‌های بیشتر از چیزی که دوست دارند، هیجان‌زده شوند.

بیتنر مثالی از نحوه برگزاری جلسات بازی در Kingdom Come: Deliverance 2 می‌آورد – یک ماجراجویی منحصر به فرد که به طور غیرمنتظره از دزدی کفش، گردش در بارها، شکار راهزنان و حل معماهای قتل به هم پیوسته است. او در مورد این تجربه می‌گوید: «چون این بخش‌ها بسیار متفاوت از هم هستند، هیچ وقت احساس خستگی نخواهید کرد.»

او ادامه می‌دهد:

فرقی ندارد که بازی ۱۰۰ ساعت باشد یا ۵۰ ساعت؛ این مسئله برای بازی‌هایی مثل Elden Ring هم صدق می‌کند و شما می‌دانید پر از رازها و شگفتی‌ها هستند. Elden Ring از نظر مکانیکی نسبتاً ساده است، اما دنیای گسترده و کشفیات بی‌شمار آن باعث می‌شود که بازیکنان کاملاً درگیر شوند. از طرف دیگر، بازی‌های Zelda مکانیک‌های فوق‌العاده و طراحی منحصربه‌فردی دارند. به همین دلیل، فکر می‌کنم این روند برای صنعت بازی و بازیکنان مفید است، زیرا کیفیت سرگرمی مهم‌تر از طولانی بودن یا تکراری شدن یک بازی به شمار می‌رود.

Kingdom Come: Deliverance 2 یک بازی نقش‌آفرینی سرسخت و بی‌رحم است که شما را با عواقبی سنگین روبه‌رو می‌کند، اما به گفته بایتر، همچنان تجربه‌ای قابل بازی باقی می‌ماند. بیتنر در این باره گفت:

حفظ پیچیدگی و دنیای پویا داستان‌های خودجوش خلق می‌کند، اما در عین حال، بازی را در دسترس‌تر کردیم تا از یک عنوان خاص و محدود فراتر برویم و بگوییم: این بازی برای همه است. شما می‌توانید آن را تجربه کنید و از آن لذت ببرید. در نهایت، بازی آن‌قدرها هم سخت نیست، چون همیشه راهی برای پیشروی وجود دارد.

او این موضوع را با چالش‌های بازی‌ای مانند Elden Ring مقایسه می‌کند، عنوانی که روش‌های متعددی برای غلبه بر موانع در اختیار بازیکنان می‌گذارد، اما همچنان یک حداقل استاندارد سختی را برای پیشروی تعیین می‌کند. شما می‌توانید باس را به هر شکلی که می‌خواهید شکست دهید، اما در نهایت باید آن را شکست دهید و این کار همچنان بسیار دشوار باقی می‌ماند. تجربه بیتنر با Elden Ring نمونه‌ای جالب از این است که برخی بازی‌ها، حتی اگر از نظر طراحی فوق‌العاده باشند، ممکن است با هر بازیکنی ارتباط برقرار نکنند.

بیتنر می‌گوید:

راستش من نمی‌توانم Elden Ring را بازی کنم، چون در مبارزات مهارت ندارم و این بازی کاملاً بر همین اساس ساخته شده و برای من بیش از حد سخت است و واقعاً نمی‌توانم درک کنم که چطور بعضی‌ها با آن کنار می‌آیند. اما Kingdom Come کاملاً متفاوت است؛ شما می‌توانید آزادانه در دنیای آن بگردید، لباس‌های شیک بپوشید و به روش خودتان بازی را پیش ببرید. به همین دلیل، فکر می‌کنم این یک بازی چالش‌برانگیز است، اما در عین حال فضای دوستانه‌تر و دسترس‌پذیرتری دارد.

این رویکرد، که نسخه‌ای تکامل‌یافته از فلسفه بازی اول است، بدون شک مورد استقبال بازیکنان قرار گرفته. به گفته دانیل واورا، یکی از بنیان‌گذاران Warhorse، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 تنها در یک روز ۱ میلیون نسخه فروخت و هزینه‌های توسعه خود را جبران کرد.