دانش جوین
یکشنبه, خرداد ۱۸, ۱۴۰۴
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
  • ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
دانش جوین
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
صفحه اصلی هنر و فرهنگ

«خائن‌کشی» نوستالژی رنگ و رو رفته در بستر تاریخ؛ حیف از کیمیایی…

دانش جوین توسط دانش جوین
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
در هنر و فرهنگ
زمان خواندن: زمان موردنیاز برای مطالعه: 1 دقیقه
1
9
بازدیدها
اشتراک گذاری در تلگراماشتراک گذاری در توییتر

پیش از این‌که به تماشای فیلم جدید مسعود کیمیایی یکی از مشهورترین و معروف‌ترین و البته حاشیه‌دارترین! کارگردانان سینمای ایران بنشینم خوانده و شنیده بودم که یکی از شخصیت‌های داستان جدید او بازسازی شخصیت مهدی بلیغ، آرسن لوپن ایرانی است. احتمالا شخصیت مهدی با بازی امیرآقایی همان مهدی بلیغ مشهور قرار است باشد اما مهدی فیلم یک آدم همه‌کاره و هیچ‌کاره است، معلوم نیست دزد و سارق و کلاهبردار است یا سیاسی‌ای که قصدش کمک به مصدق است.

فیلم با تاکیدات فراوان تلاش دارد نشان دهد یک برهه خاص تاریخی را مورد بازسازی قرار داده‌است، از ملی شدن صنعت نفت تا احتمالا دادگاهی شدن دکتر مصدق. اگر آن سکانس نهایی که مصدق را می‌کشند و با خود می‌برند را حمل بر دادگاهی شدن وی بگذاریم. عده‌ای با افکار متفاوت و به سرکردگی مهدی، شاهرخ و سهراب تلاش می‌کنند یک بانک را بزنند و اتفاقا موفق می‌شوند اما در حین فرار یکی از کیسه‌های پول گم می‌شود و اینجا بخش آشنای سینمای کیمیایی و مولفه‌های  او آغاز می‌شود: چاقو که البته در این فیلم تبدیل به اسلحه شده، حرف‌های قلمبه سلمبه و جملات قصار درباره رفاقت و عشق و شکست و دروغ و نارفیقی.

چه عیبی دارد این وسط ها ناگهان سروکله زنی پیدا شود که ماه‌چهر نام دارد و از شاهرخ حامله است و الان یک نامردی او را کتک می‌زند تا بچه‌اش را سقط کند و شاهرخ یک تنه به مصاف او می‌رود و او را می‌کشد؟ اصلا به بیننده چه مربوط است او کیست و چیست و کجاست؟ از دیالوگ‌های قصار و آن مردانگی تمام عیار شاهرخ لذت ببرد و اگر خواست می‌تواند بخشی از آن را هم به حافظه خود بسپارد.

چه عیبی دارد که مهدی حرف‌های گنده گنده می‌زند و آخر هم معلوم نمی‌شود سیاسی است؟ دزد است؟ باسواد است؟ بی‌سواد است؟ متشخص است یا یک گنده‌لات بی سروپا؟ انواع و اقسام شخصیت‌های دیگر هم همین‌طور از سهراب گرفته تا همه آنهایی که در دزدی دست داشته‌اند، همه یک مشت تیپ که فقط سیگار می‌کشند و شلیک می‌کنند و حرف‌های بی و سروته گنده گنده می‌زنند.

مگر می‌شود فیلم را تماشا کرد و هیچ از آن نفهمید؟ داستانی یک خطی که در نهایت همه چیز به دکتر مصدق ختم می‌شود و البته که این خط و ربط هم چندان پرداخت نمی‌شود. مگر می‌شود به ضرب و زور دیالوگ یک فیلم بلند را پیش برد؟ مگر می‌شود در ذهن بیننده اینهمه علامت سوال ایجاد کرد؟ اگر فیلم تاریخی است پس این‌همه داستانک بی‌سرانجام در آن چه می‌کند؟ اگر فیلم روایت کیمیایی از یک دوره تاریخی در ایران است و ارجاعات فراوان با تاکید بر زیرنویس‌هایی با فونت ماشین تحریر و  صدای دکمه دستگاه فوق، چرا بستر تاریخی سیر زمانی خود را طی نمی‌کند؟ اگر داستانی است که در فضاهای دهه سی می‌گذرد ارجاعات فراوان تاریخی چه نقشی دارند؟

حیف از کیمیایی. حیف از آنهمه خاطرات خوشی که با فیلم‌های قبل‌تر او داریم و کماکان رسم رفاقت را به جا می‌آوریم و می‌رویم و روی صندلی میخکوب می‌شویم تا آخرین اثر استاد را ببینیم. حیف از همه ما…

پیش از این‌که به تماشای فیلم جدید مسعود کیمیایی یکی از مشهورترین و معروف‌ترین و البته حاشیه‌دارترین! کارگردانان سینمای ایران بنشینم خوانده و شنیده بودم که یکی از شخصیت‌های داستان جدید او بازسازی شخصیت مهدی بلیغ، آرسن لوپن ایرانی است. احتمالا شخصیت مهدی با بازی امیرآقایی همان مهدی بلیغ مشهور قرار است باشد اما مهدی فیلم یک آدم همه‌کاره و هیچ‌کاره است، معلوم نیست دزد و سارق و کلاهبردار است یا سیاسی‌ای که قصدش کمک به مصدق است.

فیلم با تاکیدات فراوان تلاش دارد نشان دهد یک برهه خاص تاریخی را مورد بازسازی قرار داده‌است، از ملی شدن صنعت نفت تا احتمالا دادگاهی شدن دکتر مصدق. اگر آن سکانس نهایی که مصدق را می‌کشند و با خود می‌برند را حمل بر دادگاهی شدن وی بگذاریم. عده‌ای با افکار متفاوت و به سرکردگی مهدی، شاهرخ و سهراب تلاش می‌کنند یک بانک را بزنند و اتفاقا موفق می‌شوند اما در حین فرار یکی از کیسه‌های پول گم می‌شود و اینجا بخش آشنای سینمای کیمیایی و مولفه‌های  او آغاز می‌شود: چاقو که البته در این فیلم تبدیل به اسلحه شده، حرف‌های قلمبه سلمبه و جملات قصار درباره رفاقت و عشق و شکست و دروغ و نارفیقی.

چه عیبی دارد این وسط ها ناگهان سروکله زنی پیدا شود که ماه‌چهر نام دارد و از شاهرخ حامله است و الان یک نامردی او را کتک می‌زند تا بچه‌اش را سقط کند و شاهرخ یک تنه به مصاف او می‌رود و او را می‌کشد؟ اصلا به بیننده چه مربوط است او کیست و چیست و کجاست؟ از دیالوگ‌های قصار و آن مردانگی تمام عیار شاهرخ لذت ببرد و اگر خواست می‌تواند بخشی از آن را هم به حافظه خود بسپارد.

چه عیبی دارد که مهدی حرف‌های گنده گنده می‌زند و آخر هم معلوم نمی‌شود سیاسی است؟ دزد است؟ باسواد است؟ بی‌سواد است؟ متشخص است یا یک گنده‌لات بی سروپا؟ انواع و اقسام شخصیت‌های دیگر هم همین‌طور از سهراب گرفته تا همه آنهایی که در دزدی دست داشته‌اند، همه یک مشت تیپ که فقط سیگار می‌کشند و شلیک می‌کنند و حرف‌های بی و سروته گنده گنده می‌زنند.

مگر می‌شود فیلم را تماشا کرد و هیچ از آن نفهمید؟ داستانی یک خطی که در نهایت همه چیز به دکتر مصدق ختم می‌شود و البته که این خط و ربط هم چندان پرداخت نمی‌شود. مگر می‌شود به ضرب و زور دیالوگ یک فیلم بلند را پیش برد؟ مگر می‌شود در ذهن بیننده اینهمه علامت سوال ایجاد کرد؟ اگر فیلم تاریخی است پس این‌همه داستانک بی‌سرانجام در آن چه می‌کند؟ اگر فیلم روایت کیمیایی از یک دوره تاریخی در ایران است و ارجاعات فراوان با تاکید بر زیرنویس‌هایی با فونت ماشین تحریر و  صدای دکمه دستگاه فوق، چرا بستر تاریخی سیر زمانی خود را طی نمی‌کند؟ اگر داستانی است که در فضاهای دهه سی می‌گذرد ارجاعات فراوان تاریخی چه نقشی دارند؟

حیف از کیمیایی. حیف از آنهمه خاطرات خوشی که با فیلم‌های قبل‌تر او داریم و کماکان رسم رفاقت را به جا می‌آوریم و می‌رویم و روی صندلی میخکوب می‌شویم تا آخرین اثر استاد را ببینیم. حیف از همه ما…

اخبارجدیدترین

«دلکوکِ» فصل بهار از ۲۰ خرداد آغاز می‌شود

مجموعه عکس «دور خدا بگرد» کتاب شد

این شما و این برنامه کنسرت‌های لاکچری؛ باید زودتر کاری کرد!

پیش از این‌که به تماشای فیلم جدید مسعود کیمیایی یکی از مشهورترین و معروف‌ترین و البته حاشیه‌دارترین! کارگردانان سینمای ایران بنشینم خوانده و شنیده بودم که یکی از شخصیت‌های داستان جدید او بازسازی شخصیت مهدی بلیغ، آرسن لوپن ایرانی است. احتمالا شخصیت مهدی با بازی امیرآقایی همان مهدی بلیغ مشهور قرار است باشد اما مهدی فیلم یک آدم همه‌کاره و هیچ‌کاره است، معلوم نیست دزد و سارق و کلاهبردار است یا سیاسی‌ای که قصدش کمک به مصدق است.

فیلم با تاکیدات فراوان تلاش دارد نشان دهد یک برهه خاص تاریخی را مورد بازسازی قرار داده‌است، از ملی شدن صنعت نفت تا احتمالا دادگاهی شدن دکتر مصدق. اگر آن سکانس نهایی که مصدق را می‌کشند و با خود می‌برند را حمل بر دادگاهی شدن وی بگذاریم. عده‌ای با افکار متفاوت و به سرکردگی مهدی، شاهرخ و سهراب تلاش می‌کنند یک بانک را بزنند و اتفاقا موفق می‌شوند اما در حین فرار یکی از کیسه‌های پول گم می‌شود و اینجا بخش آشنای سینمای کیمیایی و مولفه‌های  او آغاز می‌شود: چاقو که البته در این فیلم تبدیل به اسلحه شده، حرف‌های قلمبه سلمبه و جملات قصار درباره رفاقت و عشق و شکست و دروغ و نارفیقی.

چه عیبی دارد این وسط ها ناگهان سروکله زنی پیدا شود که ماه‌چهر نام دارد و از شاهرخ حامله است و الان یک نامردی او را کتک می‌زند تا بچه‌اش را سقط کند و شاهرخ یک تنه به مصاف او می‌رود و او را می‌کشد؟ اصلا به بیننده چه مربوط است او کیست و چیست و کجاست؟ از دیالوگ‌های قصار و آن مردانگی تمام عیار شاهرخ لذت ببرد و اگر خواست می‌تواند بخشی از آن را هم به حافظه خود بسپارد.

چه عیبی دارد که مهدی حرف‌های گنده گنده می‌زند و آخر هم معلوم نمی‌شود سیاسی است؟ دزد است؟ باسواد است؟ بی‌سواد است؟ متشخص است یا یک گنده‌لات بی سروپا؟ انواع و اقسام شخصیت‌های دیگر هم همین‌طور از سهراب گرفته تا همه آنهایی که در دزدی دست داشته‌اند، همه یک مشت تیپ که فقط سیگار می‌کشند و شلیک می‌کنند و حرف‌های بی و سروته گنده گنده می‌زنند.

مگر می‌شود فیلم را تماشا کرد و هیچ از آن نفهمید؟ داستانی یک خطی که در نهایت همه چیز به دکتر مصدق ختم می‌شود و البته که این خط و ربط هم چندان پرداخت نمی‌شود. مگر می‌شود به ضرب و زور دیالوگ یک فیلم بلند را پیش برد؟ مگر می‌شود در ذهن بیننده اینهمه علامت سوال ایجاد کرد؟ اگر فیلم تاریخی است پس این‌همه داستانک بی‌سرانجام در آن چه می‌کند؟ اگر فیلم روایت کیمیایی از یک دوره تاریخی در ایران است و ارجاعات فراوان با تاکید بر زیرنویس‌هایی با فونت ماشین تحریر و  صدای دکمه دستگاه فوق، چرا بستر تاریخی سیر زمانی خود را طی نمی‌کند؟ اگر داستانی است که در فضاهای دهه سی می‌گذرد ارجاعات فراوان تاریخی چه نقشی دارند؟

حیف از کیمیایی. حیف از آنهمه خاطرات خوشی که با فیلم‌های قبل‌تر او داریم و کماکان رسم رفاقت را به جا می‌آوریم و می‌رویم و روی صندلی میخکوب می‌شویم تا آخرین اثر استاد را ببینیم. حیف از همه ما…

پیش از این‌که به تماشای فیلم جدید مسعود کیمیایی یکی از مشهورترین و معروف‌ترین و البته حاشیه‌دارترین! کارگردانان سینمای ایران بنشینم خوانده و شنیده بودم که یکی از شخصیت‌های داستان جدید او بازسازی شخصیت مهدی بلیغ، آرسن لوپن ایرانی است. احتمالا شخصیت مهدی با بازی امیرآقایی همان مهدی بلیغ مشهور قرار است باشد اما مهدی فیلم یک آدم همه‌کاره و هیچ‌کاره است، معلوم نیست دزد و سارق و کلاهبردار است یا سیاسی‌ای که قصدش کمک به مصدق است.

فیلم با تاکیدات فراوان تلاش دارد نشان دهد یک برهه خاص تاریخی را مورد بازسازی قرار داده‌است، از ملی شدن صنعت نفت تا احتمالا دادگاهی شدن دکتر مصدق. اگر آن سکانس نهایی که مصدق را می‌کشند و با خود می‌برند را حمل بر دادگاهی شدن وی بگذاریم. عده‌ای با افکار متفاوت و به سرکردگی مهدی، شاهرخ و سهراب تلاش می‌کنند یک بانک را بزنند و اتفاقا موفق می‌شوند اما در حین فرار یکی از کیسه‌های پول گم می‌شود و اینجا بخش آشنای سینمای کیمیایی و مولفه‌های  او آغاز می‌شود: چاقو که البته در این فیلم تبدیل به اسلحه شده، حرف‌های قلمبه سلمبه و جملات قصار درباره رفاقت و عشق و شکست و دروغ و نارفیقی.

چه عیبی دارد این وسط ها ناگهان سروکله زنی پیدا شود که ماه‌چهر نام دارد و از شاهرخ حامله است و الان یک نامردی او را کتک می‌زند تا بچه‌اش را سقط کند و شاهرخ یک تنه به مصاف او می‌رود و او را می‌کشد؟ اصلا به بیننده چه مربوط است او کیست و چیست و کجاست؟ از دیالوگ‌های قصار و آن مردانگی تمام عیار شاهرخ لذت ببرد و اگر خواست می‌تواند بخشی از آن را هم به حافظه خود بسپارد.

چه عیبی دارد که مهدی حرف‌های گنده گنده می‌زند و آخر هم معلوم نمی‌شود سیاسی است؟ دزد است؟ باسواد است؟ بی‌سواد است؟ متشخص است یا یک گنده‌لات بی سروپا؟ انواع و اقسام شخصیت‌های دیگر هم همین‌طور از سهراب گرفته تا همه آنهایی که در دزدی دست داشته‌اند، همه یک مشت تیپ که فقط سیگار می‌کشند و شلیک می‌کنند و حرف‌های بی و سروته گنده گنده می‌زنند.

مگر می‌شود فیلم را تماشا کرد و هیچ از آن نفهمید؟ داستانی یک خطی که در نهایت همه چیز به دکتر مصدق ختم می‌شود و البته که این خط و ربط هم چندان پرداخت نمی‌شود. مگر می‌شود به ضرب و زور دیالوگ یک فیلم بلند را پیش برد؟ مگر می‌شود در ذهن بیننده اینهمه علامت سوال ایجاد کرد؟ اگر فیلم تاریخی است پس این‌همه داستانک بی‌سرانجام در آن چه می‌کند؟ اگر فیلم روایت کیمیایی از یک دوره تاریخی در ایران است و ارجاعات فراوان با تاکید بر زیرنویس‌هایی با فونت ماشین تحریر و  صدای دکمه دستگاه فوق، چرا بستر تاریخی سیر زمانی خود را طی نمی‌کند؟ اگر داستانی است که در فضاهای دهه سی می‌گذرد ارجاعات فراوان تاریخی چه نقشی دارند؟

حیف از کیمیایی. حیف از آنهمه خاطرات خوشی که با فیلم‌های قبل‌تر او داریم و کماکان رسم رفاقت را به جا می‌آوریم و می‌رویم و روی صندلی میخکوب می‌شویم تا آخرین اثر استاد را ببینیم. حیف از همه ما…

برچسب ها: چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجرخائن کشی
پست قبلی

کتاب «ما هم بودیم؛ انقلاب اسلامی به روایت زنان هرمزگان» تحلیل و بررسی شد

پست بعدی

رهقی مدیر تیم فوتبال پیکان شد

مربوطه پست ها

«دلکوکِ» فصل بهار از ۲۰ خرداد آغاز می‌شود
هنر و فرهنگ

«دلکوکِ» فصل بهار از ۲۰ خرداد آغاز می‌شود

۱۸ خرداد ۱۴۰۴
مجموعه عکس «دور خدا بگرد» کتاب شد
هنر و فرهنگ

مجموعه عکس «دور خدا بگرد» کتاب شد

۱۷ خرداد ۱۴۰۴
این شما و این برنامه کنسرت‌های لاکچری؛ باید زودتر کاری کرد!
هنر و فرهنگ

این شما و این برنامه کنسرت‌های لاکچری؛ باید زودتر کاری کرد!

۱۷ خرداد ۱۴۰۴
بازیگری یعنی فراموش شدن در نقش؛ روشنفکری که اسیر خود شد
هنر و فرهنگ

بازیگری یعنی فراموش شدن در نقش؛ روشنفکری که اسیر خود شد

۱۶ خرداد ۱۴۰۴
«میرزا مخنث» و بازخوانی خشونت تاریخی آقامحمدخان در کرمان
هنر و فرهنگ

«میرزا مخنث» و بازخوانی خشونت تاریخی آقامحمدخان در کرمان

۱۶ خرداد ۱۴۰۴
از اثر جدید بنکسی تا نظر عجیب یک نگارگر درباره اینکه هنرمند خلاق نیست!
هنر و فرهنگ

از اثر جدید بنکسی تا نظر عجیب یک نگارگر درباره اینکه هنرمند خلاق نیست!

۱۶ خرداد ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 3 =

دانلود اپلیکیشن دانش جوین

جدیدترین اخبار

  • TTR.ir بهترین سرویس کوتاه کننده لینک ایرانی
  • بهترین برند پودر کاکائو در ایران
  • یحیی گل‌محمدی از فولاد رفتنی شد؟
  • بازگشت اسطوره استقلال به خانه
  • قیمت رهن کامل آپارتمان در تهران ۱۴۰۴ /جدول نرخ‌ها در منطقه ۵ تا ۲ میلیارد
  • پاسینیک
  • خرید سرور hp
  • خرید سرور ایران و خارج
  • مانیتور ساینا کوییک
  • خرید یوسی
  • حوله استخری
  • خرید قهوه
  • تجارتخانه آراد برندینگ
  • ویرایش مقاله
  • تابلو لایت باکس
  • قیمت سرور استوک اچ پی hp
  • خرید سرور hp
  • کاغذ a4
  • قیمت هاست فروشگاهی
  • پرشین هتل
  • خرید لیفتراک دست دوم
  • آموزش علوم اول ابتدایی

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.

خوش آمدید!

ورود به حساب کاربری خود در زیر

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای تنظیم مجدد رمز عبور خود وارد کنید.

ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.