امیرفرزام دهنوی نویسنده و کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» که این شبها در تالار مولوی روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع نمایش توضیح داد: «بازیگر سایهها» درباره «دیده نشدن» است؛ درباره انسانهایی که در حاشیه جامعه، در سایهها زندگی میکنند اما میل عجیبی به نور دارند؛ به دیده شدن، به شنیده شدن، به درک شدن. در ظاهر، نمایش ماجرای یک تست بازیگری است اما در عمق، یک سفر درونی است؛ سفری به درون روان انسان، به لایههای پنهان هویت، به سایههایی که از کودکی با ما بودهاند و اغلب نادیده گرفته شدهاند.
وی ادامه داد: ایده این نمایش از ۲ مسیر در زندگی من شکل گرفت. یکی تجربه زیستن، همراهی و کار با نوجوانان و جوانان دارای شرایط خاص بهویژه افراد طیف اوتیسم و سندروم داون و مسیر دوم، روند پژوهشی من در دوره دکترای هنر. در رساله دکترای خودم که در ارتباط با تکنیکهای نمایشدرمانی برای نوجوانان طیف اوتیسم بود، سالها به طور نظری و میدانی روی این موضوع کار کردهام که چگونه نمایش میتواند نه فقط وسیلهای برای بیان، بلکه ابزاری برای درمان، کشف خود و بازسازی هویت باشد. نمایش «بازیگر سایهها» حاصل تلاقی این ۲ دنیاست؛ روانکاوی و تئاتر، علم و تجربه زیسته. از دل این تلاقی، یک صحنه شکل گرفت برای صدایی که اغلب نشنیده گرفته شده است. ما بچههایی را روی صحنه میبینیم که شاید جامعه آنها را در دسته «غیرقابل پیشبینی» یا «متفاوت» قرار میدهد اما در حقیقت، آنها نمایندگان بخشی از وجود ما هستند که اغلب در تاریکی مانده است؛ بخشی صادق، بیواسطه و عمیقاً انسانی. این نمایش تلاشی است برای بازگرداندن صدا، نور و اعتبار به همین سایهها.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در رابطه با فرایند تولید اثر بیان کرد: فرایند تولید «بازیگر سایهها» شبیه به یک پروژه تئاتری معمول نبود. این نمایش برای من نه فقط یک کار هنری، بلکه تجربهای عمیق و انسانی بود. اولین قدم من، ایجاد اعتماد بود. نه فقط بین کارگردان و بازیگر، بلکه بین خودم، بچهها و مهمتر از همه خانوادههایشان. بهدست آوردن اعتماد خانوادهها زمان زیادی از من گرفت. طبیعی هم بود، چون آنها باید مطمئن میشدند فرزندانشان در محیطی امن، انسانی و حرفهای قرار است دیده و شنیده شوند. شرایط خاص بچهها، مخصوصاً در تردد و مدیریت حسی و هیجانی، چالشهای زیادی ایجاد میکرد. ما مجبور بودیم تمرینها را بهصورت ترکیبی پیش ببریم. بخشی از تمرینها به شکل آنلاین و روزانه برگزار میشد تا هم بچهها از فضا دور نمانند و هم خستگی و فشار کمتری تجربه کنند. در کنار آن، تمرینات حضوری را به شکل فشرده و سه ساعته، در چند نوبت در هفته برنامهریزی کردیم.
وی افزود: اجاره پلاتو، فراهم کردن فضای مناسب تمرین، هماهنگیهای فردی با هر خانواده، و شخصیسازی روند آموزش و تمرین برای هر بازیگر، جزو کارهایی بود که شاید در ظاهر جزئی بهنظر برسند اما در عمل، ستون اصلی تولید این نمایش شدند. ما با هم، قدمبهقدم جلو رفتیم. من یاد گرفتم که این نمایش را با آنها بسازم، نه برای آنها و آنها یاد گرفتند که تئاتر میتواند زبان آنها باشد، نه زبانی تحمیلشده از بیرون. همین تجربه، تولید این نمایش را برای من به عمیقترین و انسانیترین کار هنریام تبدیل کرده است.
دهنوی درباره ویژگیهای اجرایی اثر گفت: اجرای نمایش «بازیگر سایهها» بر اساس روایت مستند و زنده شکل گرفته است. در این نمایش به جای استفاده از بازیگران حرفهای برای ایفای نقش افراد دارای شرایط خاص، خود این افراد روی صحنه حضور دارند تا از زندگی و تجربه زیسته خود سخن بگویند. این رویکرد باعث شده تا نمایش از فضای بازنمایی صرف فاصله بگیرد و به یک مواجهه واقعی، انسانی و بیواسطه تبدیل شود. ساختار نمایشی مبتنی بر قطعات مستقل است که با همافزایی تدریجی، یک بستر کلی را شکل میدهند. در دل این ساختار، مفهوم تست بازیگری حضور دارد اما نه صرفاً برای گرفتن یک نقش، بلکه به مثابه نمادی از آزمونهای روزمره زندگی، آزمون دیده شدن، پذیرفته شدن و تلاش برای اثبات حق بودن.
وی ادامه داد: بدن، صدا، ساز زنده، حرکت و بیان آزاد، عناصر کلیدی اجرای صحنه هستند. استفاده از سازهای سنتور، ویولن و تنبک توسط خود بچهها اجرا میشود و بخش مهمی از هویت اجرایی اثر را شکل میدهد. طراحی صحنه بر پایه سادگی، آزادی حرکت و حذف تزئینات غیرضروری انجام شده است. نور و رنگ محدود هستند تا تمرکز مخاطب بر بدن و نگاه بازیگران باقی بماند. لباسها ساده اما هدفمند طراحی شدهاند تا نه تفاوتها را پنهان کنند و نه اغراقوار آنها را نمایش دهند. در برخی صحنهها، ورود ناگهانی بازیگران از میان تماشاگران اتفاق میافتد. این تکنیک به شکستن دیوار بین صحنه و سالن کمک میکند و مخاطب را از تماشاگر صرف بودن به سمت مشارکت در تجربه سوق میدهد. مبنای اصلی اجرا، صداقت است. آنچه روی صحنه رخ میدهد نه بازی است، نه تظاهر، نه نمایشگری. این اجرا تلاشی است برای نزدیک شدن به حقیقت، نه ساختن آن.
این کارگردان تئاتر که سوابق تحصیلیاش با تئاتر و توانبخشی پیوند داشته است درباره چالشهای کار با بازیگران طیف اوتیسم گفت: انتخاب بازیگرانی از میان کودکان و نوجوانان دارای اوتیسم و سندرم دان قطعا چالشهای خاص خودش را داشت. اولین و مهمترین چالش ایجاد فضایی بود که این عزیزان بتوانند با آرامش و اعتماد در آن حضور پیدا کنند. این موضوع زمان زیادی را میطلبید چون باید اعتماد بازیگران و خانوادهها به بنده به صورت کامل جلب میشد. به دلیل ویژگیهای خاص این گروه، شرایط تردد و حضور در محل تمرین باید به دقت مدیریت میشد تا استرس و فشار برایشان به حداقل برسد. تمرینات به شکل ترکیبی از جلسات آنلاین روزانه و جلسات حضوری چند ساعته چند بار در هفته برگزار شد که این ساختار کمک کرد فرایند یادگیری و تمرین بهتر پیش برود. چالش دیگر هماهنگی بین خانوادهها و تیم و عوامل هنری بود. ارتباط مستمر و جلسات مشورتیام با روانشناسان، گفتاردرمانگران، کاردرمانگران و مددکاران اجتماعی، نقش حیاتی در موفقیت پروژه داشت. با وجود این چالشها اما انگیزه و انرژی بالای بازیگران و حمایت خانوادهها، مسیر را هموار کرد و تجربهای بینظیر و تأثیرگذار را برای همه رقم زد.
وی ادامه داد: فرایند تمرین با حدود ٣٠ نفر از کودکان، نوجوانان و جوانان دارای اختلال اوتیسم در طیف متوسط و خفیف، فرایندی بسیار طاقتفرسا و دشوار بود. این تمرینها بهصورت ترکیبی از جلسات آنلاین و حضوری برنامهریزی شد تا بتوانیم متناسب با شرایط ویژه این عزیزان، آموزشی اصولی و پیوسته فراهم کنیم. فرایند انتخاب نهایی بازیگران فعلی نمایش «بازیگر سایهها» در طول یک سال گذشته انجام شده است. در این مدت، بهتدریج بازیگرانی که توانایی، آمادگی روحی و ارتباط مناسب با نقشها را داشتند، از میان این گروه بزرگتر انتخاب شدند. یکی از ویژگیهای خاص این نمایش این است که در شبهای مختلف، ترکیب برخی از بازیگران تغییر میکند. بازیگران بهصورت شیفتی در اجراها حضور دارند. این تصمیم هم از نظر توان فیزیکی و روانی بازیگران کاملاً منطقی بود و هم امکانی فراهم کرد تا تعداد بیشتری از هنرجویان این تجربه هنری را تجربه کنند و روی صحنه بروند.
دهنوی در رابطه با بازخورد مخاطبان گفت: استقبال گرم مخاطبان باعث خوشحالی و دلگرمی فراوان ما شده است. بازخوردهای تماشاگران بسیار مثبت و دلنشین است. مخاطبان از صداقت و اصالت اجرا، ارتباط عمیق بازیگران با نقشها و پیام انسانی نمایش استقبال کردند. بسیاری از بینندگان تأکید کردند که این اجرا برایشان تجربهای متفاوت و تأثیرگذار بوده و توانستهاند از طریق آن، به دنیای نوجوانان اوتیسم و بچههای خاص نزدیکتر شوند. این واکنشها انگیزهای بزرگ برای ادامه مسیر و تلاش بیشتر فراهم میکند. خدا را شکر که این تجربه ارزشمند توانست با مخاطبان به اشتراک گذاشته شود. جا دارد از دوست و برادر هنرمندم، سجاد افشاریان صمیمانه قدردانی کنم که با تمام عشق و تعهد، مسئولیت تهیهکنندگی معنوی این پروژه را پذیرفت و در تمام مراحل همراه و حامی ما بود. همراهی وی نقشی بیبدیل در شکلگیری و پیشرفت «بازیگر سایهها» داشت.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در پایان ابراز کرد: «بازیگر سایهها» تئاتری است از تبار روان؛ آئینی برای آن کس که جرأت کند در آینه تاریکی بنگرد. اینجا صحنه، جای درمان است و بازیگر، کاشف زخمهای ناپیدای درون. در این مواجهه با «سایه» آن نیمه طردشده و خاموش انسان، راهی برای آشتی با خویش گشوده میشود. «بازیگر سایهها» با تلفیقی کمسابقه از متد اکتینگ، تست بازیگری، سایکودرام، آواز، موسیقی زنده و تکنیکهای تئاتر درمانی، تجربهای درمانگرانه را در بستر هنر خلق میکند. تجربهای که در مرز میان نمایش و هنر درمانی، میان روایت و توانبخشی، میان صدا و سکوت، به رهایی منتهی میشود. این نمایش نهفقط اجرا، بلکه فرآیندی است از شفابخشی، برای آنان که در پی بازشناسی خویش هستند. «بازیگر سایهها» دعوتی است برای ورود به تاریکی، با نور، با صدا، با انسان.
نمایش «بازیگر سایهها» از ۱۹ تیر تا ۳ مرداد هر شب ساعت ۱۷ در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده و کارگردان: امیرفرزام دهنوی، تهیهکننده: سجاد افشاریان، بازیگران: حسام زرنوشه، حنیفه احمدی، محمدرضا قرخانلو، امیرعلی محمدی، امیرحسین جمشیدی، آریا دولتشاهی، مهتاب صمیم، بهراد فراهانی و سورنا حشمتی
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «بازیگر سایهها» سفری شاعرانه و روانکاوانه به ژرفای تاریک و ناشناخته درون یک بازیگر است؛ در جهانی سرشار از رقابت، سکوت و رؤیا. تماشاگر را به مواجههای صمیمی و بیپروا با خود دعوت میکند: آیا میتوان با سایهها روبهرو شد و رهایی یافت؟
عکسها از مینا حسینی است.
امیرفرزام دهنوی نویسنده و کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» که این شبها در تالار مولوی روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع نمایش توضیح داد: «بازیگر سایهها» درباره «دیده نشدن» است؛ درباره انسانهایی که در حاشیه جامعه، در سایهها زندگی میکنند اما میل عجیبی به نور دارند؛ به دیده شدن، به شنیده شدن، به درک شدن. در ظاهر، نمایش ماجرای یک تست بازیگری است اما در عمق، یک سفر درونی است؛ سفری به درون روان انسان، به لایههای پنهان هویت، به سایههایی که از کودکی با ما بودهاند و اغلب نادیده گرفته شدهاند.
وی ادامه داد: ایده این نمایش از ۲ مسیر در زندگی من شکل گرفت. یکی تجربه زیستن، همراهی و کار با نوجوانان و جوانان دارای شرایط خاص بهویژه افراد طیف اوتیسم و سندروم داون و مسیر دوم، روند پژوهشی من در دوره دکترای هنر. در رساله دکترای خودم که در ارتباط با تکنیکهای نمایشدرمانی برای نوجوانان طیف اوتیسم بود، سالها به طور نظری و میدانی روی این موضوع کار کردهام که چگونه نمایش میتواند نه فقط وسیلهای برای بیان، بلکه ابزاری برای درمان، کشف خود و بازسازی هویت باشد. نمایش «بازیگر سایهها» حاصل تلاقی این ۲ دنیاست؛ روانکاوی و تئاتر، علم و تجربه زیسته. از دل این تلاقی، یک صحنه شکل گرفت برای صدایی که اغلب نشنیده گرفته شده است. ما بچههایی را روی صحنه میبینیم که شاید جامعه آنها را در دسته «غیرقابل پیشبینی» یا «متفاوت» قرار میدهد اما در حقیقت، آنها نمایندگان بخشی از وجود ما هستند که اغلب در تاریکی مانده است؛ بخشی صادق، بیواسطه و عمیقاً انسانی. این نمایش تلاشی است برای بازگرداندن صدا، نور و اعتبار به همین سایهها.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در رابطه با فرایند تولید اثر بیان کرد: فرایند تولید «بازیگر سایهها» شبیه به یک پروژه تئاتری معمول نبود. این نمایش برای من نه فقط یک کار هنری، بلکه تجربهای عمیق و انسانی بود. اولین قدم من، ایجاد اعتماد بود. نه فقط بین کارگردان و بازیگر، بلکه بین خودم، بچهها و مهمتر از همه خانوادههایشان. بهدست آوردن اعتماد خانوادهها زمان زیادی از من گرفت. طبیعی هم بود، چون آنها باید مطمئن میشدند فرزندانشان در محیطی امن، انسانی و حرفهای قرار است دیده و شنیده شوند. شرایط خاص بچهها، مخصوصاً در تردد و مدیریت حسی و هیجانی، چالشهای زیادی ایجاد میکرد. ما مجبور بودیم تمرینها را بهصورت ترکیبی پیش ببریم. بخشی از تمرینها به شکل آنلاین و روزانه برگزار میشد تا هم بچهها از فضا دور نمانند و هم خستگی و فشار کمتری تجربه کنند. در کنار آن، تمرینات حضوری را به شکل فشرده و سه ساعته، در چند نوبت در هفته برنامهریزی کردیم.
وی افزود: اجاره پلاتو، فراهم کردن فضای مناسب تمرین، هماهنگیهای فردی با هر خانواده، و شخصیسازی روند آموزش و تمرین برای هر بازیگر، جزو کارهایی بود که شاید در ظاهر جزئی بهنظر برسند اما در عمل، ستون اصلی تولید این نمایش شدند. ما با هم، قدمبهقدم جلو رفتیم. من یاد گرفتم که این نمایش را با آنها بسازم، نه برای آنها و آنها یاد گرفتند که تئاتر میتواند زبان آنها باشد، نه زبانی تحمیلشده از بیرون. همین تجربه، تولید این نمایش را برای من به عمیقترین و انسانیترین کار هنریام تبدیل کرده است.
دهنوی درباره ویژگیهای اجرایی اثر گفت: اجرای نمایش «بازیگر سایهها» بر اساس روایت مستند و زنده شکل گرفته است. در این نمایش به جای استفاده از بازیگران حرفهای برای ایفای نقش افراد دارای شرایط خاص، خود این افراد روی صحنه حضور دارند تا از زندگی و تجربه زیسته خود سخن بگویند. این رویکرد باعث شده تا نمایش از فضای بازنمایی صرف فاصله بگیرد و به یک مواجهه واقعی، انسانی و بیواسطه تبدیل شود. ساختار نمایشی مبتنی بر قطعات مستقل است که با همافزایی تدریجی، یک بستر کلی را شکل میدهند. در دل این ساختار، مفهوم تست بازیگری حضور دارد اما نه صرفاً برای گرفتن یک نقش، بلکه به مثابه نمادی از آزمونهای روزمره زندگی، آزمون دیده شدن، پذیرفته شدن و تلاش برای اثبات حق بودن.
وی ادامه داد: بدن، صدا، ساز زنده، حرکت و بیان آزاد، عناصر کلیدی اجرای صحنه هستند. استفاده از سازهای سنتور، ویولن و تنبک توسط خود بچهها اجرا میشود و بخش مهمی از هویت اجرایی اثر را شکل میدهد. طراحی صحنه بر پایه سادگی، آزادی حرکت و حذف تزئینات غیرضروری انجام شده است. نور و رنگ محدود هستند تا تمرکز مخاطب بر بدن و نگاه بازیگران باقی بماند. لباسها ساده اما هدفمند طراحی شدهاند تا نه تفاوتها را پنهان کنند و نه اغراقوار آنها را نمایش دهند. در برخی صحنهها، ورود ناگهانی بازیگران از میان تماشاگران اتفاق میافتد. این تکنیک به شکستن دیوار بین صحنه و سالن کمک میکند و مخاطب را از تماشاگر صرف بودن به سمت مشارکت در تجربه سوق میدهد. مبنای اصلی اجرا، صداقت است. آنچه روی صحنه رخ میدهد نه بازی است، نه تظاهر، نه نمایشگری. این اجرا تلاشی است برای نزدیک شدن به حقیقت، نه ساختن آن.
این کارگردان تئاتر که سوابق تحصیلیاش با تئاتر و توانبخشی پیوند داشته است درباره چالشهای کار با بازیگران طیف اوتیسم گفت: انتخاب بازیگرانی از میان کودکان و نوجوانان دارای اوتیسم و سندرم دان قطعا چالشهای خاص خودش را داشت. اولین و مهمترین چالش ایجاد فضایی بود که این عزیزان بتوانند با آرامش و اعتماد در آن حضور پیدا کنند. این موضوع زمان زیادی را میطلبید چون باید اعتماد بازیگران و خانوادهها به بنده به صورت کامل جلب میشد. به دلیل ویژگیهای خاص این گروه، شرایط تردد و حضور در محل تمرین باید به دقت مدیریت میشد تا استرس و فشار برایشان به حداقل برسد. تمرینات به شکل ترکیبی از جلسات آنلاین روزانه و جلسات حضوری چند ساعته چند بار در هفته برگزار شد که این ساختار کمک کرد فرایند یادگیری و تمرین بهتر پیش برود. چالش دیگر هماهنگی بین خانوادهها و تیم و عوامل هنری بود. ارتباط مستمر و جلسات مشورتیام با روانشناسان، گفتاردرمانگران، کاردرمانگران و مددکاران اجتماعی، نقش حیاتی در موفقیت پروژه داشت. با وجود این چالشها اما انگیزه و انرژی بالای بازیگران و حمایت خانوادهها، مسیر را هموار کرد و تجربهای بینظیر و تأثیرگذار را برای همه رقم زد.
وی ادامه داد: فرایند تمرین با حدود ٣٠ نفر از کودکان، نوجوانان و جوانان دارای اختلال اوتیسم در طیف متوسط و خفیف، فرایندی بسیار طاقتفرسا و دشوار بود. این تمرینها بهصورت ترکیبی از جلسات آنلاین و حضوری برنامهریزی شد تا بتوانیم متناسب با شرایط ویژه این عزیزان، آموزشی اصولی و پیوسته فراهم کنیم. فرایند انتخاب نهایی بازیگران فعلی نمایش «بازیگر سایهها» در طول یک سال گذشته انجام شده است. در این مدت، بهتدریج بازیگرانی که توانایی، آمادگی روحی و ارتباط مناسب با نقشها را داشتند، از میان این گروه بزرگتر انتخاب شدند. یکی از ویژگیهای خاص این نمایش این است که در شبهای مختلف، ترکیب برخی از بازیگران تغییر میکند. بازیگران بهصورت شیفتی در اجراها حضور دارند. این تصمیم هم از نظر توان فیزیکی و روانی بازیگران کاملاً منطقی بود و هم امکانی فراهم کرد تا تعداد بیشتری از هنرجویان این تجربه هنری را تجربه کنند و روی صحنه بروند.
دهنوی در رابطه با بازخورد مخاطبان گفت: استقبال گرم مخاطبان باعث خوشحالی و دلگرمی فراوان ما شده است. بازخوردهای تماشاگران بسیار مثبت و دلنشین است. مخاطبان از صداقت و اصالت اجرا، ارتباط عمیق بازیگران با نقشها و پیام انسانی نمایش استقبال کردند. بسیاری از بینندگان تأکید کردند که این اجرا برایشان تجربهای متفاوت و تأثیرگذار بوده و توانستهاند از طریق آن، به دنیای نوجوانان اوتیسم و بچههای خاص نزدیکتر شوند. این واکنشها انگیزهای بزرگ برای ادامه مسیر و تلاش بیشتر فراهم میکند. خدا را شکر که این تجربه ارزشمند توانست با مخاطبان به اشتراک گذاشته شود. جا دارد از دوست و برادر هنرمندم، سجاد افشاریان صمیمانه قدردانی کنم که با تمام عشق و تعهد، مسئولیت تهیهکنندگی معنوی این پروژه را پذیرفت و در تمام مراحل همراه و حامی ما بود. همراهی وی نقشی بیبدیل در شکلگیری و پیشرفت «بازیگر سایهها» داشت.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در پایان ابراز کرد: «بازیگر سایهها» تئاتری است از تبار روان؛ آئینی برای آن کس که جرأت کند در آینه تاریکی بنگرد. اینجا صحنه، جای درمان است و بازیگر، کاشف زخمهای ناپیدای درون. در این مواجهه با «سایه» آن نیمه طردشده و خاموش انسان، راهی برای آشتی با خویش گشوده میشود. «بازیگر سایهها» با تلفیقی کمسابقه از متد اکتینگ، تست بازیگری، سایکودرام، آواز، موسیقی زنده و تکنیکهای تئاتر درمانی، تجربهای درمانگرانه را در بستر هنر خلق میکند. تجربهای که در مرز میان نمایش و هنر درمانی، میان روایت و توانبخشی، میان صدا و سکوت، به رهایی منتهی میشود. این نمایش نهفقط اجرا، بلکه فرآیندی است از شفابخشی، برای آنان که در پی بازشناسی خویش هستند. «بازیگر سایهها» دعوتی است برای ورود به تاریکی، با نور، با صدا، با انسان.
نمایش «بازیگر سایهها» از ۱۹ تیر تا ۳ مرداد هر شب ساعت ۱۷ در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده و کارگردان: امیرفرزام دهنوی، تهیهکننده: سجاد افشاریان، بازیگران: حسام زرنوشه، حنیفه احمدی، محمدرضا قرخانلو، امیرعلی محمدی، امیرحسین جمشیدی، آریا دولتشاهی، مهتاب صمیم، بهراد فراهانی و سورنا حشمتی
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «بازیگر سایهها» سفری شاعرانه و روانکاوانه به ژرفای تاریک و ناشناخته درون یک بازیگر است؛ در جهانی سرشار از رقابت، سکوت و رؤیا. تماشاگر را به مواجههای صمیمی و بیپروا با خود دعوت میکند: آیا میتوان با سایهها روبهرو شد و رهایی یافت؟
عکسها از مینا حسینی است.
امیرفرزام دهنوی نویسنده و کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» که این شبها در تالار مولوی روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع نمایش توضیح داد: «بازیگر سایهها» درباره «دیده نشدن» است؛ درباره انسانهایی که در حاشیه جامعه، در سایهها زندگی میکنند اما میل عجیبی به نور دارند؛ به دیده شدن، به شنیده شدن، به درک شدن. در ظاهر، نمایش ماجرای یک تست بازیگری است اما در عمق، یک سفر درونی است؛ سفری به درون روان انسان، به لایههای پنهان هویت، به سایههایی که از کودکی با ما بودهاند و اغلب نادیده گرفته شدهاند.
وی ادامه داد: ایده این نمایش از ۲ مسیر در زندگی من شکل گرفت. یکی تجربه زیستن، همراهی و کار با نوجوانان و جوانان دارای شرایط خاص بهویژه افراد طیف اوتیسم و سندروم داون و مسیر دوم، روند پژوهشی من در دوره دکترای هنر. در رساله دکترای خودم که در ارتباط با تکنیکهای نمایشدرمانی برای نوجوانان طیف اوتیسم بود، سالها به طور نظری و میدانی روی این موضوع کار کردهام که چگونه نمایش میتواند نه فقط وسیلهای برای بیان، بلکه ابزاری برای درمان، کشف خود و بازسازی هویت باشد. نمایش «بازیگر سایهها» حاصل تلاقی این ۲ دنیاست؛ روانکاوی و تئاتر، علم و تجربه زیسته. از دل این تلاقی، یک صحنه شکل گرفت برای صدایی که اغلب نشنیده گرفته شده است. ما بچههایی را روی صحنه میبینیم که شاید جامعه آنها را در دسته «غیرقابل پیشبینی» یا «متفاوت» قرار میدهد اما در حقیقت، آنها نمایندگان بخشی از وجود ما هستند که اغلب در تاریکی مانده است؛ بخشی صادق، بیواسطه و عمیقاً انسانی. این نمایش تلاشی است برای بازگرداندن صدا، نور و اعتبار به همین سایهها.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در رابطه با فرایند تولید اثر بیان کرد: فرایند تولید «بازیگر سایهها» شبیه به یک پروژه تئاتری معمول نبود. این نمایش برای من نه فقط یک کار هنری، بلکه تجربهای عمیق و انسانی بود. اولین قدم من، ایجاد اعتماد بود. نه فقط بین کارگردان و بازیگر، بلکه بین خودم، بچهها و مهمتر از همه خانوادههایشان. بهدست آوردن اعتماد خانوادهها زمان زیادی از من گرفت. طبیعی هم بود، چون آنها باید مطمئن میشدند فرزندانشان در محیطی امن، انسانی و حرفهای قرار است دیده و شنیده شوند. شرایط خاص بچهها، مخصوصاً در تردد و مدیریت حسی و هیجانی، چالشهای زیادی ایجاد میکرد. ما مجبور بودیم تمرینها را بهصورت ترکیبی پیش ببریم. بخشی از تمرینها به شکل آنلاین و روزانه برگزار میشد تا هم بچهها از فضا دور نمانند و هم خستگی و فشار کمتری تجربه کنند. در کنار آن، تمرینات حضوری را به شکل فشرده و سه ساعته، در چند نوبت در هفته برنامهریزی کردیم.
وی افزود: اجاره پلاتو، فراهم کردن فضای مناسب تمرین، هماهنگیهای فردی با هر خانواده، و شخصیسازی روند آموزش و تمرین برای هر بازیگر، جزو کارهایی بود که شاید در ظاهر جزئی بهنظر برسند اما در عمل، ستون اصلی تولید این نمایش شدند. ما با هم، قدمبهقدم جلو رفتیم. من یاد گرفتم که این نمایش را با آنها بسازم، نه برای آنها و آنها یاد گرفتند که تئاتر میتواند زبان آنها باشد، نه زبانی تحمیلشده از بیرون. همین تجربه، تولید این نمایش را برای من به عمیقترین و انسانیترین کار هنریام تبدیل کرده است.
دهنوی درباره ویژگیهای اجرایی اثر گفت: اجرای نمایش «بازیگر سایهها» بر اساس روایت مستند و زنده شکل گرفته است. در این نمایش به جای استفاده از بازیگران حرفهای برای ایفای نقش افراد دارای شرایط خاص، خود این افراد روی صحنه حضور دارند تا از زندگی و تجربه زیسته خود سخن بگویند. این رویکرد باعث شده تا نمایش از فضای بازنمایی صرف فاصله بگیرد و به یک مواجهه واقعی، انسانی و بیواسطه تبدیل شود. ساختار نمایشی مبتنی بر قطعات مستقل است که با همافزایی تدریجی، یک بستر کلی را شکل میدهند. در دل این ساختار، مفهوم تست بازیگری حضور دارد اما نه صرفاً برای گرفتن یک نقش، بلکه به مثابه نمادی از آزمونهای روزمره زندگی، آزمون دیده شدن، پذیرفته شدن و تلاش برای اثبات حق بودن.
وی ادامه داد: بدن، صدا، ساز زنده، حرکت و بیان آزاد، عناصر کلیدی اجرای صحنه هستند. استفاده از سازهای سنتور، ویولن و تنبک توسط خود بچهها اجرا میشود و بخش مهمی از هویت اجرایی اثر را شکل میدهد. طراحی صحنه بر پایه سادگی، آزادی حرکت و حذف تزئینات غیرضروری انجام شده است. نور و رنگ محدود هستند تا تمرکز مخاطب بر بدن و نگاه بازیگران باقی بماند. لباسها ساده اما هدفمند طراحی شدهاند تا نه تفاوتها را پنهان کنند و نه اغراقوار آنها را نمایش دهند. در برخی صحنهها، ورود ناگهانی بازیگران از میان تماشاگران اتفاق میافتد. این تکنیک به شکستن دیوار بین صحنه و سالن کمک میکند و مخاطب را از تماشاگر صرف بودن به سمت مشارکت در تجربه سوق میدهد. مبنای اصلی اجرا، صداقت است. آنچه روی صحنه رخ میدهد نه بازی است، نه تظاهر، نه نمایشگری. این اجرا تلاشی است برای نزدیک شدن به حقیقت، نه ساختن آن.
این کارگردان تئاتر که سوابق تحصیلیاش با تئاتر و توانبخشی پیوند داشته است درباره چالشهای کار با بازیگران طیف اوتیسم گفت: انتخاب بازیگرانی از میان کودکان و نوجوانان دارای اوتیسم و سندرم دان قطعا چالشهای خاص خودش را داشت. اولین و مهمترین چالش ایجاد فضایی بود که این عزیزان بتوانند با آرامش و اعتماد در آن حضور پیدا کنند. این موضوع زمان زیادی را میطلبید چون باید اعتماد بازیگران و خانوادهها به بنده به صورت کامل جلب میشد. به دلیل ویژگیهای خاص این گروه، شرایط تردد و حضور در محل تمرین باید به دقت مدیریت میشد تا استرس و فشار برایشان به حداقل برسد. تمرینات به شکل ترکیبی از جلسات آنلاین روزانه و جلسات حضوری چند ساعته چند بار در هفته برگزار شد که این ساختار کمک کرد فرایند یادگیری و تمرین بهتر پیش برود. چالش دیگر هماهنگی بین خانوادهها و تیم و عوامل هنری بود. ارتباط مستمر و جلسات مشورتیام با روانشناسان، گفتاردرمانگران، کاردرمانگران و مددکاران اجتماعی، نقش حیاتی در موفقیت پروژه داشت. با وجود این چالشها اما انگیزه و انرژی بالای بازیگران و حمایت خانوادهها، مسیر را هموار کرد و تجربهای بینظیر و تأثیرگذار را برای همه رقم زد.
وی ادامه داد: فرایند تمرین با حدود ٣٠ نفر از کودکان، نوجوانان و جوانان دارای اختلال اوتیسم در طیف متوسط و خفیف، فرایندی بسیار طاقتفرسا و دشوار بود. این تمرینها بهصورت ترکیبی از جلسات آنلاین و حضوری برنامهریزی شد تا بتوانیم متناسب با شرایط ویژه این عزیزان، آموزشی اصولی و پیوسته فراهم کنیم. فرایند انتخاب نهایی بازیگران فعلی نمایش «بازیگر سایهها» در طول یک سال گذشته انجام شده است. در این مدت، بهتدریج بازیگرانی که توانایی، آمادگی روحی و ارتباط مناسب با نقشها را داشتند، از میان این گروه بزرگتر انتخاب شدند. یکی از ویژگیهای خاص این نمایش این است که در شبهای مختلف، ترکیب برخی از بازیگران تغییر میکند. بازیگران بهصورت شیفتی در اجراها حضور دارند. این تصمیم هم از نظر توان فیزیکی و روانی بازیگران کاملاً منطقی بود و هم امکانی فراهم کرد تا تعداد بیشتری از هنرجویان این تجربه هنری را تجربه کنند و روی صحنه بروند.
دهنوی در رابطه با بازخورد مخاطبان گفت: استقبال گرم مخاطبان باعث خوشحالی و دلگرمی فراوان ما شده است. بازخوردهای تماشاگران بسیار مثبت و دلنشین است. مخاطبان از صداقت و اصالت اجرا، ارتباط عمیق بازیگران با نقشها و پیام انسانی نمایش استقبال کردند. بسیاری از بینندگان تأکید کردند که این اجرا برایشان تجربهای متفاوت و تأثیرگذار بوده و توانستهاند از طریق آن، به دنیای نوجوانان اوتیسم و بچههای خاص نزدیکتر شوند. این واکنشها انگیزهای بزرگ برای ادامه مسیر و تلاش بیشتر فراهم میکند. خدا را شکر که این تجربه ارزشمند توانست با مخاطبان به اشتراک گذاشته شود. جا دارد از دوست و برادر هنرمندم، سجاد افشاریان صمیمانه قدردانی کنم که با تمام عشق و تعهد، مسئولیت تهیهکنندگی معنوی این پروژه را پذیرفت و در تمام مراحل همراه و حامی ما بود. همراهی وی نقشی بیبدیل در شکلگیری و پیشرفت «بازیگر سایهها» داشت.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در پایان ابراز کرد: «بازیگر سایهها» تئاتری است از تبار روان؛ آئینی برای آن کس که جرأت کند در آینه تاریکی بنگرد. اینجا صحنه، جای درمان است و بازیگر، کاشف زخمهای ناپیدای درون. در این مواجهه با «سایه» آن نیمه طردشده و خاموش انسان، راهی برای آشتی با خویش گشوده میشود. «بازیگر سایهها» با تلفیقی کمسابقه از متد اکتینگ، تست بازیگری، سایکودرام، آواز، موسیقی زنده و تکنیکهای تئاتر درمانی، تجربهای درمانگرانه را در بستر هنر خلق میکند. تجربهای که در مرز میان نمایش و هنر درمانی، میان روایت و توانبخشی، میان صدا و سکوت، به رهایی منتهی میشود. این نمایش نهفقط اجرا، بلکه فرآیندی است از شفابخشی، برای آنان که در پی بازشناسی خویش هستند. «بازیگر سایهها» دعوتی است برای ورود به تاریکی، با نور، با صدا، با انسان.
نمایش «بازیگر سایهها» از ۱۹ تیر تا ۳ مرداد هر شب ساعت ۱۷ در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده و کارگردان: امیرفرزام دهنوی، تهیهکننده: سجاد افشاریان، بازیگران: حسام زرنوشه، حنیفه احمدی، محمدرضا قرخانلو، امیرعلی محمدی، امیرحسین جمشیدی، آریا دولتشاهی، مهتاب صمیم، بهراد فراهانی و سورنا حشمتی
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «بازیگر سایهها» سفری شاعرانه و روانکاوانه به ژرفای تاریک و ناشناخته درون یک بازیگر است؛ در جهانی سرشار از رقابت، سکوت و رؤیا. تماشاگر را به مواجههای صمیمی و بیپروا با خود دعوت میکند: آیا میتوان با سایهها روبهرو شد و رهایی یافت؟
عکسها از مینا حسینی است.
امیرفرزام دهنوی نویسنده و کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» که این شبها در تالار مولوی روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع نمایش توضیح داد: «بازیگر سایهها» درباره «دیده نشدن» است؛ درباره انسانهایی که در حاشیه جامعه، در سایهها زندگی میکنند اما میل عجیبی به نور دارند؛ به دیده شدن، به شنیده شدن، به درک شدن. در ظاهر، نمایش ماجرای یک تست بازیگری است اما در عمق، یک سفر درونی است؛ سفری به درون روان انسان، به لایههای پنهان هویت، به سایههایی که از کودکی با ما بودهاند و اغلب نادیده گرفته شدهاند.
وی ادامه داد: ایده این نمایش از ۲ مسیر در زندگی من شکل گرفت. یکی تجربه زیستن، همراهی و کار با نوجوانان و جوانان دارای شرایط خاص بهویژه افراد طیف اوتیسم و سندروم داون و مسیر دوم، روند پژوهشی من در دوره دکترای هنر. در رساله دکترای خودم که در ارتباط با تکنیکهای نمایشدرمانی برای نوجوانان طیف اوتیسم بود، سالها به طور نظری و میدانی روی این موضوع کار کردهام که چگونه نمایش میتواند نه فقط وسیلهای برای بیان، بلکه ابزاری برای درمان، کشف خود و بازسازی هویت باشد. نمایش «بازیگر سایهها» حاصل تلاقی این ۲ دنیاست؛ روانکاوی و تئاتر، علم و تجربه زیسته. از دل این تلاقی، یک صحنه شکل گرفت برای صدایی که اغلب نشنیده گرفته شده است. ما بچههایی را روی صحنه میبینیم که شاید جامعه آنها را در دسته «غیرقابل پیشبینی» یا «متفاوت» قرار میدهد اما در حقیقت، آنها نمایندگان بخشی از وجود ما هستند که اغلب در تاریکی مانده است؛ بخشی صادق، بیواسطه و عمیقاً انسانی. این نمایش تلاشی است برای بازگرداندن صدا، نور و اعتبار به همین سایهها.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در رابطه با فرایند تولید اثر بیان کرد: فرایند تولید «بازیگر سایهها» شبیه به یک پروژه تئاتری معمول نبود. این نمایش برای من نه فقط یک کار هنری، بلکه تجربهای عمیق و انسانی بود. اولین قدم من، ایجاد اعتماد بود. نه فقط بین کارگردان و بازیگر، بلکه بین خودم، بچهها و مهمتر از همه خانوادههایشان. بهدست آوردن اعتماد خانوادهها زمان زیادی از من گرفت. طبیعی هم بود، چون آنها باید مطمئن میشدند فرزندانشان در محیطی امن، انسانی و حرفهای قرار است دیده و شنیده شوند. شرایط خاص بچهها، مخصوصاً در تردد و مدیریت حسی و هیجانی، چالشهای زیادی ایجاد میکرد. ما مجبور بودیم تمرینها را بهصورت ترکیبی پیش ببریم. بخشی از تمرینها به شکل آنلاین و روزانه برگزار میشد تا هم بچهها از فضا دور نمانند و هم خستگی و فشار کمتری تجربه کنند. در کنار آن، تمرینات حضوری را به شکل فشرده و سه ساعته، در چند نوبت در هفته برنامهریزی کردیم.
وی افزود: اجاره پلاتو، فراهم کردن فضای مناسب تمرین، هماهنگیهای فردی با هر خانواده، و شخصیسازی روند آموزش و تمرین برای هر بازیگر، جزو کارهایی بود که شاید در ظاهر جزئی بهنظر برسند اما در عمل، ستون اصلی تولید این نمایش شدند. ما با هم، قدمبهقدم جلو رفتیم. من یاد گرفتم که این نمایش را با آنها بسازم، نه برای آنها و آنها یاد گرفتند که تئاتر میتواند زبان آنها باشد، نه زبانی تحمیلشده از بیرون. همین تجربه، تولید این نمایش را برای من به عمیقترین و انسانیترین کار هنریام تبدیل کرده است.
دهنوی درباره ویژگیهای اجرایی اثر گفت: اجرای نمایش «بازیگر سایهها» بر اساس روایت مستند و زنده شکل گرفته است. در این نمایش به جای استفاده از بازیگران حرفهای برای ایفای نقش افراد دارای شرایط خاص، خود این افراد روی صحنه حضور دارند تا از زندگی و تجربه زیسته خود سخن بگویند. این رویکرد باعث شده تا نمایش از فضای بازنمایی صرف فاصله بگیرد و به یک مواجهه واقعی، انسانی و بیواسطه تبدیل شود. ساختار نمایشی مبتنی بر قطعات مستقل است که با همافزایی تدریجی، یک بستر کلی را شکل میدهند. در دل این ساختار، مفهوم تست بازیگری حضور دارد اما نه صرفاً برای گرفتن یک نقش، بلکه به مثابه نمادی از آزمونهای روزمره زندگی، آزمون دیده شدن، پذیرفته شدن و تلاش برای اثبات حق بودن.
وی ادامه داد: بدن، صدا، ساز زنده، حرکت و بیان آزاد، عناصر کلیدی اجرای صحنه هستند. استفاده از سازهای سنتور، ویولن و تنبک توسط خود بچهها اجرا میشود و بخش مهمی از هویت اجرایی اثر را شکل میدهد. طراحی صحنه بر پایه سادگی، آزادی حرکت و حذف تزئینات غیرضروری انجام شده است. نور و رنگ محدود هستند تا تمرکز مخاطب بر بدن و نگاه بازیگران باقی بماند. لباسها ساده اما هدفمند طراحی شدهاند تا نه تفاوتها را پنهان کنند و نه اغراقوار آنها را نمایش دهند. در برخی صحنهها، ورود ناگهانی بازیگران از میان تماشاگران اتفاق میافتد. این تکنیک به شکستن دیوار بین صحنه و سالن کمک میکند و مخاطب را از تماشاگر صرف بودن به سمت مشارکت در تجربه سوق میدهد. مبنای اصلی اجرا، صداقت است. آنچه روی صحنه رخ میدهد نه بازی است، نه تظاهر، نه نمایشگری. این اجرا تلاشی است برای نزدیک شدن به حقیقت، نه ساختن آن.
این کارگردان تئاتر که سوابق تحصیلیاش با تئاتر و توانبخشی پیوند داشته است درباره چالشهای کار با بازیگران طیف اوتیسم گفت: انتخاب بازیگرانی از میان کودکان و نوجوانان دارای اوتیسم و سندرم دان قطعا چالشهای خاص خودش را داشت. اولین و مهمترین چالش ایجاد فضایی بود که این عزیزان بتوانند با آرامش و اعتماد در آن حضور پیدا کنند. این موضوع زمان زیادی را میطلبید چون باید اعتماد بازیگران و خانوادهها به بنده به صورت کامل جلب میشد. به دلیل ویژگیهای خاص این گروه، شرایط تردد و حضور در محل تمرین باید به دقت مدیریت میشد تا استرس و فشار برایشان به حداقل برسد. تمرینات به شکل ترکیبی از جلسات آنلاین روزانه و جلسات حضوری چند ساعته چند بار در هفته برگزار شد که این ساختار کمک کرد فرایند یادگیری و تمرین بهتر پیش برود. چالش دیگر هماهنگی بین خانوادهها و تیم و عوامل هنری بود. ارتباط مستمر و جلسات مشورتیام با روانشناسان، گفتاردرمانگران، کاردرمانگران و مددکاران اجتماعی، نقش حیاتی در موفقیت پروژه داشت. با وجود این چالشها اما انگیزه و انرژی بالای بازیگران و حمایت خانوادهها، مسیر را هموار کرد و تجربهای بینظیر و تأثیرگذار را برای همه رقم زد.
وی ادامه داد: فرایند تمرین با حدود ٣٠ نفر از کودکان، نوجوانان و جوانان دارای اختلال اوتیسم در طیف متوسط و خفیف، فرایندی بسیار طاقتفرسا و دشوار بود. این تمرینها بهصورت ترکیبی از جلسات آنلاین و حضوری برنامهریزی شد تا بتوانیم متناسب با شرایط ویژه این عزیزان، آموزشی اصولی و پیوسته فراهم کنیم. فرایند انتخاب نهایی بازیگران فعلی نمایش «بازیگر سایهها» در طول یک سال گذشته انجام شده است. در این مدت، بهتدریج بازیگرانی که توانایی، آمادگی روحی و ارتباط مناسب با نقشها را داشتند، از میان این گروه بزرگتر انتخاب شدند. یکی از ویژگیهای خاص این نمایش این است که در شبهای مختلف، ترکیب برخی از بازیگران تغییر میکند. بازیگران بهصورت شیفتی در اجراها حضور دارند. این تصمیم هم از نظر توان فیزیکی و روانی بازیگران کاملاً منطقی بود و هم امکانی فراهم کرد تا تعداد بیشتری از هنرجویان این تجربه هنری را تجربه کنند و روی صحنه بروند.
دهنوی در رابطه با بازخورد مخاطبان گفت: استقبال گرم مخاطبان باعث خوشحالی و دلگرمی فراوان ما شده است. بازخوردهای تماشاگران بسیار مثبت و دلنشین است. مخاطبان از صداقت و اصالت اجرا، ارتباط عمیق بازیگران با نقشها و پیام انسانی نمایش استقبال کردند. بسیاری از بینندگان تأکید کردند که این اجرا برایشان تجربهای متفاوت و تأثیرگذار بوده و توانستهاند از طریق آن، به دنیای نوجوانان اوتیسم و بچههای خاص نزدیکتر شوند. این واکنشها انگیزهای بزرگ برای ادامه مسیر و تلاش بیشتر فراهم میکند. خدا را شکر که این تجربه ارزشمند توانست با مخاطبان به اشتراک گذاشته شود. جا دارد از دوست و برادر هنرمندم، سجاد افشاریان صمیمانه قدردانی کنم که با تمام عشق و تعهد، مسئولیت تهیهکنندگی معنوی این پروژه را پذیرفت و در تمام مراحل همراه و حامی ما بود. همراهی وی نقشی بیبدیل در شکلگیری و پیشرفت «بازیگر سایهها» داشت.
کارگردان نمایش «بازیگر سایهها» در پایان ابراز کرد: «بازیگر سایهها» تئاتری است از تبار روان؛ آئینی برای آن کس که جرأت کند در آینه تاریکی بنگرد. اینجا صحنه، جای درمان است و بازیگر، کاشف زخمهای ناپیدای درون. در این مواجهه با «سایه» آن نیمه طردشده و خاموش انسان، راهی برای آشتی با خویش گشوده میشود. «بازیگر سایهها» با تلفیقی کمسابقه از متد اکتینگ، تست بازیگری، سایکودرام، آواز، موسیقی زنده و تکنیکهای تئاتر درمانی، تجربهای درمانگرانه را در بستر هنر خلق میکند. تجربهای که در مرز میان نمایش و هنر درمانی، میان روایت و توانبخشی، میان صدا و سکوت، به رهایی منتهی میشود. این نمایش نهفقط اجرا، بلکه فرآیندی است از شفابخشی، برای آنان که در پی بازشناسی خویش هستند. «بازیگر سایهها» دعوتی است برای ورود به تاریکی، با نور، با صدا، با انسان.
نمایش «بازیگر سایهها» از ۱۹ تیر تا ۳ مرداد هر شب ساعت ۱۷ در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده و کارگردان: امیرفرزام دهنوی، تهیهکننده: سجاد افشاریان، بازیگران: حسام زرنوشه، حنیفه احمدی، محمدرضا قرخانلو، امیرعلی محمدی، امیرحسین جمشیدی، آریا دولتشاهی، مهتاب صمیم، بهراد فراهانی و سورنا حشمتی
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «بازیگر سایهها» سفری شاعرانه و روانکاوانه به ژرفای تاریک و ناشناخته درون یک بازیگر است؛ در جهانی سرشار از رقابت، سکوت و رؤیا. تماشاگر را به مواجههای صمیمی و بیپروا با خود دعوت میکند: آیا میتوان با سایهها روبهرو شد و رهایی یافت؟
عکسها از مینا حسینی است.