دانش جوین
یکشنبه, خرداد ۱۸, ۱۴۰۴
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
  • ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
دانش جوین
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
صفحه اصلی هنر و فرهنگ

سینمای سیاسی در ایران؛ مقبول یا مطرود؟

دانش جوین توسط دانش جوین
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
در هنر و فرهنگ
زمان خواندن: زمان موردنیاز برای مطالعه: 1 دقیقه
2
18
بازدیدها
اشتراک گذاری در تلگراماشتراک گذاری در توییتر

روایتی از عشق نافرجام سعید و بیتا. دو جوان دلداده ای که وقوع انقلاب باعث مهاجرت بیتا و جدایی آنان می شود و حال پس از دو سال که بیتا با مدرک طباطت برای خدمت به وطن بازگشته، سعید وارد حزب جمهوری اسلامی شده و کشور روزهای پرالتهابی را تجربه می کند.

امیرعباس ربیعی در دومین ساخته خودش هم به سراغ روایتی از روزهای ملتهب سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی رفته و با دست‌مایه قرار دادن موضوعی سیاسی اینبار ماجراهای هفتم تیر، سازمان منافقین و شهید بهشتی را به مخاطبش عرضه می کند.

سینمای سیاسی یکی از گونه های مهم و مطرح سینمایی در جهان است که متاسفانه در سینمای ایران نادیده گرفته شده و کمتر به آن پرداخته شده است و اگر هم هر از چندگاهی یکبار فیلمسازی به سراغ موضوعی سیاسی در تاریخ معاصر کشورمان رفته متاسفانه با واکنش های متناقض و بازدارنده ای از سوی سیاسیون، بخشهایی از بدنه دولت و حاکمیت، سینما و حتی مردم مواجه شده و به همین دلیل است که مثلا فیلمی مانند دیدن این فیلم جرم است مجبور می شود آن همه در محاق بماند و آنگونه روی پرده بیاید و آن همه حاشیه برایش درست شود و یا حتی ساخته اول همین سازنده فیلم ضد با عنوان لباس شخصی نیز همچنان به دلایل گوناگون موفق نشود رنگ پرده سینما را به خود ببیند و همین ها سبب می شود تا ژانر سیاسی در سینمای ما متاسفانه با وجود جذابیت های فراوانی که می تواند داشته باشد خریداری برایش یافت نشود.

ساخته دوم ربیعی بر خلاف ساخته اولش اما به جهت ساختار و حتی بیان روایت جذاب نیست. بعد از دیدن فیلم لباس شخصی انتظارمان این بود در فیلم بعدی ربیعی اثری شسته رفته تر با ببینیم که این انتظار با تماشای ضد به یاس مبدل شد. طراحی صحنه و لباس و بازیگری فیلم هیچ نکته جذابتری نسبت به لباس شخصی ندارد. حتی انتظار می رفت مهدی نصرتی که با فیلم لباس شخصی خود را به عنوان یکی از چهره های آتیه دار بازیگری به سینمای ایران معرفی کرد و در ضد هم ایفاگر نقش اصلی نتوانست هیچ نکته امیدوار کننده ای را از منظر به نمایش بگذارد و بدون تعارف هیچ فرقی بین بازی او در لباس شخصی تا بازی او در ضد حداقل از منظر من به عنوان یک تماشاچی به چشم نخورد.

سایر بازیگران نیز همینگونه بودند. از لیندا کیانی با آن نگاه معروف خیره به فرد مقابل و دوربین تا لیلا زارع با آن سکوت‌های معروف و لب گزیدن‌های همیشگی فقط خود را تکرار کردند. فقط بارقه امید را در بحث بازیگری نادر سلیمانی زنده نگه داشت که بازی در سکوت، بیان و زبان بدنش بسیار بی نقص و اثر گذار بود.

موسیقی متن فیلم اما متفاوت و اثر گذار بود و تصوزر میکنم میتوانست حجم بیشتری از زمان فیلم را به خود اختصاص دهد اما در همین حد هم انصافا موسیقی خوبی از مسعود سخاوت دوست شنیده شد.

بیان فیلم چه در ساختار و چه در محتوا از جمله نقاط ضعف دیگری بود که باید به آن اشاره کنم. بیان در محتوا بسیار الکن و چند پاره بود به گونه ای که مخاطب نمی دانست بالاخره محور اصلی داستان حزب جمهوری اسلامی است، شهید بهشتی است، سازمان منافقین است، عشق سعید و بیتا است یا چیز دیگری؟ و این بیان ناقص در ساختار هم سبب شده بود تا فیلمی به شدت کند و کشدار را به تماشا بنشینیم که فاقد هرگونه تعلیق (که البته جزو جدا نشدنی سینمای سیاسی به شمار می رود) باشیم و همه این عوامل دست به دست هم دادند تا متاسفانه اثری خسته کننده به مخاطب ارائه شود که در بهترین حالت به درد پخش در یکی از مناسبت‌های ملی از تلویزیون می خورد و کارکرد دیگری را نمی توان برایش متصور شد.

روایتی از عشق نافرجام سعید و بیتا. دو جوان دلداده ای که وقوع انقلاب باعث مهاجرت بیتا و جدایی آنان می شود و حال پس از دو سال که بیتا با مدرک طباطت برای خدمت به وطن بازگشته، سعید وارد حزب جمهوری اسلامی شده و کشور روزهای پرالتهابی را تجربه می کند.

امیرعباس ربیعی در دومین ساخته خودش هم به سراغ روایتی از روزهای ملتهب سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی رفته و با دست‌مایه قرار دادن موضوعی سیاسی اینبار ماجراهای هفتم تیر، سازمان منافقین و شهید بهشتی را به مخاطبش عرضه می کند.

سینمای سیاسی یکی از گونه های مهم و مطرح سینمایی در جهان است که متاسفانه در سینمای ایران نادیده گرفته شده و کمتر به آن پرداخته شده است و اگر هم هر از چندگاهی یکبار فیلمسازی به سراغ موضوعی سیاسی در تاریخ معاصر کشورمان رفته متاسفانه با واکنش های متناقض و بازدارنده ای از سوی سیاسیون، بخشهایی از بدنه دولت و حاکمیت، سینما و حتی مردم مواجه شده و به همین دلیل است که مثلا فیلمی مانند دیدن این فیلم جرم است مجبور می شود آن همه در محاق بماند و آنگونه روی پرده بیاید و آن همه حاشیه برایش درست شود و یا حتی ساخته اول همین سازنده فیلم ضد با عنوان لباس شخصی نیز همچنان به دلایل گوناگون موفق نشود رنگ پرده سینما را به خود ببیند و همین ها سبب می شود تا ژانر سیاسی در سینمای ما متاسفانه با وجود جذابیت های فراوانی که می تواند داشته باشد خریداری برایش یافت نشود.

ساخته دوم ربیعی بر خلاف ساخته اولش اما به جهت ساختار و حتی بیان روایت جذاب نیست. بعد از دیدن فیلم لباس شخصی انتظارمان این بود در فیلم بعدی ربیعی اثری شسته رفته تر با ببینیم که این انتظار با تماشای ضد به یاس مبدل شد. طراحی صحنه و لباس و بازیگری فیلم هیچ نکته جذابتری نسبت به لباس شخصی ندارد. حتی انتظار می رفت مهدی نصرتی که با فیلم لباس شخصی خود را به عنوان یکی از چهره های آتیه دار بازیگری به سینمای ایران معرفی کرد و در ضد هم ایفاگر نقش اصلی نتوانست هیچ نکته امیدوار کننده ای را از منظر به نمایش بگذارد و بدون تعارف هیچ فرقی بین بازی او در لباس شخصی تا بازی او در ضد حداقل از منظر من به عنوان یک تماشاچی به چشم نخورد.

سایر بازیگران نیز همینگونه بودند. از لیندا کیانی با آن نگاه معروف خیره به فرد مقابل و دوربین تا لیلا زارع با آن سکوت‌های معروف و لب گزیدن‌های همیشگی فقط خود را تکرار کردند. فقط بارقه امید را در بحث بازیگری نادر سلیمانی زنده نگه داشت که بازی در سکوت، بیان و زبان بدنش بسیار بی نقص و اثر گذار بود.

موسیقی متن فیلم اما متفاوت و اثر گذار بود و تصوزر میکنم میتوانست حجم بیشتری از زمان فیلم را به خود اختصاص دهد اما در همین حد هم انصافا موسیقی خوبی از مسعود سخاوت دوست شنیده شد.

بیان فیلم چه در ساختار و چه در محتوا از جمله نقاط ضعف دیگری بود که باید به آن اشاره کنم. بیان در محتوا بسیار الکن و چند پاره بود به گونه ای که مخاطب نمی دانست بالاخره محور اصلی داستان حزب جمهوری اسلامی است، شهید بهشتی است، سازمان منافقین است، عشق سعید و بیتا است یا چیز دیگری؟ و این بیان ناقص در ساختار هم سبب شده بود تا فیلمی به شدت کند و کشدار را به تماشا بنشینیم که فاقد هرگونه تعلیق (که البته جزو جدا نشدنی سینمای سیاسی به شمار می رود) باشیم و همه این عوامل دست به دست هم دادند تا متاسفانه اثری خسته کننده به مخاطب ارائه شود که در بهترین حالت به درد پخش در یکی از مناسبت‌های ملی از تلویزیون می خورد و کارکرد دیگری را نمی توان برایش متصور شد.

اخبارجدیدترین

«دلکوکِ» فصل بهار از ۲۰ خرداد آغاز می‌شود

مجموعه عکس «دور خدا بگرد» کتاب شد

این شما و این برنامه کنسرت‌های لاکچری؛ باید زودتر کاری کرد!

روایتی از عشق نافرجام سعید و بیتا. دو جوان دلداده ای که وقوع انقلاب باعث مهاجرت بیتا و جدایی آنان می شود و حال پس از دو سال که بیتا با مدرک طباطت برای خدمت به وطن بازگشته، سعید وارد حزب جمهوری اسلامی شده و کشور روزهای پرالتهابی را تجربه می کند.

امیرعباس ربیعی در دومین ساخته خودش هم به سراغ روایتی از روزهای ملتهب سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی رفته و با دست‌مایه قرار دادن موضوعی سیاسی اینبار ماجراهای هفتم تیر، سازمان منافقین و شهید بهشتی را به مخاطبش عرضه می کند.

سینمای سیاسی یکی از گونه های مهم و مطرح سینمایی در جهان است که متاسفانه در سینمای ایران نادیده گرفته شده و کمتر به آن پرداخته شده است و اگر هم هر از چندگاهی یکبار فیلمسازی به سراغ موضوعی سیاسی در تاریخ معاصر کشورمان رفته متاسفانه با واکنش های متناقض و بازدارنده ای از سوی سیاسیون، بخشهایی از بدنه دولت و حاکمیت، سینما و حتی مردم مواجه شده و به همین دلیل است که مثلا فیلمی مانند دیدن این فیلم جرم است مجبور می شود آن همه در محاق بماند و آنگونه روی پرده بیاید و آن همه حاشیه برایش درست شود و یا حتی ساخته اول همین سازنده فیلم ضد با عنوان لباس شخصی نیز همچنان به دلایل گوناگون موفق نشود رنگ پرده سینما را به خود ببیند و همین ها سبب می شود تا ژانر سیاسی در سینمای ما متاسفانه با وجود جذابیت های فراوانی که می تواند داشته باشد خریداری برایش یافت نشود.

ساخته دوم ربیعی بر خلاف ساخته اولش اما به جهت ساختار و حتی بیان روایت جذاب نیست. بعد از دیدن فیلم لباس شخصی انتظارمان این بود در فیلم بعدی ربیعی اثری شسته رفته تر با ببینیم که این انتظار با تماشای ضد به یاس مبدل شد. طراحی صحنه و لباس و بازیگری فیلم هیچ نکته جذابتری نسبت به لباس شخصی ندارد. حتی انتظار می رفت مهدی نصرتی که با فیلم لباس شخصی خود را به عنوان یکی از چهره های آتیه دار بازیگری به سینمای ایران معرفی کرد و در ضد هم ایفاگر نقش اصلی نتوانست هیچ نکته امیدوار کننده ای را از منظر به نمایش بگذارد و بدون تعارف هیچ فرقی بین بازی او در لباس شخصی تا بازی او در ضد حداقل از منظر من به عنوان یک تماشاچی به چشم نخورد.

سایر بازیگران نیز همینگونه بودند. از لیندا کیانی با آن نگاه معروف خیره به فرد مقابل و دوربین تا لیلا زارع با آن سکوت‌های معروف و لب گزیدن‌های همیشگی فقط خود را تکرار کردند. فقط بارقه امید را در بحث بازیگری نادر سلیمانی زنده نگه داشت که بازی در سکوت، بیان و زبان بدنش بسیار بی نقص و اثر گذار بود.

موسیقی متن فیلم اما متفاوت و اثر گذار بود و تصوزر میکنم میتوانست حجم بیشتری از زمان فیلم را به خود اختصاص دهد اما در همین حد هم انصافا موسیقی خوبی از مسعود سخاوت دوست شنیده شد.

بیان فیلم چه در ساختار و چه در محتوا از جمله نقاط ضعف دیگری بود که باید به آن اشاره کنم. بیان در محتوا بسیار الکن و چند پاره بود به گونه ای که مخاطب نمی دانست بالاخره محور اصلی داستان حزب جمهوری اسلامی است، شهید بهشتی است، سازمان منافقین است، عشق سعید و بیتا است یا چیز دیگری؟ و این بیان ناقص در ساختار هم سبب شده بود تا فیلمی به شدت کند و کشدار را به تماشا بنشینیم که فاقد هرگونه تعلیق (که البته جزو جدا نشدنی سینمای سیاسی به شمار می رود) باشیم و همه این عوامل دست به دست هم دادند تا متاسفانه اثری خسته کننده به مخاطب ارائه شود که در بهترین حالت به درد پخش در یکی از مناسبت‌های ملی از تلویزیون می خورد و کارکرد دیگری را نمی توان برایش متصور شد.

روایتی از عشق نافرجام سعید و بیتا. دو جوان دلداده ای که وقوع انقلاب باعث مهاجرت بیتا و جدایی آنان می شود و حال پس از دو سال که بیتا با مدرک طباطت برای خدمت به وطن بازگشته، سعید وارد حزب جمهوری اسلامی شده و کشور روزهای پرالتهابی را تجربه می کند.

امیرعباس ربیعی در دومین ساخته خودش هم به سراغ روایتی از روزهای ملتهب سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی رفته و با دست‌مایه قرار دادن موضوعی سیاسی اینبار ماجراهای هفتم تیر، سازمان منافقین و شهید بهشتی را به مخاطبش عرضه می کند.

سینمای سیاسی یکی از گونه های مهم و مطرح سینمایی در جهان است که متاسفانه در سینمای ایران نادیده گرفته شده و کمتر به آن پرداخته شده است و اگر هم هر از چندگاهی یکبار فیلمسازی به سراغ موضوعی سیاسی در تاریخ معاصر کشورمان رفته متاسفانه با واکنش های متناقض و بازدارنده ای از سوی سیاسیون، بخشهایی از بدنه دولت و حاکمیت، سینما و حتی مردم مواجه شده و به همین دلیل است که مثلا فیلمی مانند دیدن این فیلم جرم است مجبور می شود آن همه در محاق بماند و آنگونه روی پرده بیاید و آن همه حاشیه برایش درست شود و یا حتی ساخته اول همین سازنده فیلم ضد با عنوان لباس شخصی نیز همچنان به دلایل گوناگون موفق نشود رنگ پرده سینما را به خود ببیند و همین ها سبب می شود تا ژانر سیاسی در سینمای ما متاسفانه با وجود جذابیت های فراوانی که می تواند داشته باشد خریداری برایش یافت نشود.

ساخته دوم ربیعی بر خلاف ساخته اولش اما به جهت ساختار و حتی بیان روایت جذاب نیست. بعد از دیدن فیلم لباس شخصی انتظارمان این بود در فیلم بعدی ربیعی اثری شسته رفته تر با ببینیم که این انتظار با تماشای ضد به یاس مبدل شد. طراحی صحنه و لباس و بازیگری فیلم هیچ نکته جذابتری نسبت به لباس شخصی ندارد. حتی انتظار می رفت مهدی نصرتی که با فیلم لباس شخصی خود را به عنوان یکی از چهره های آتیه دار بازیگری به سینمای ایران معرفی کرد و در ضد هم ایفاگر نقش اصلی نتوانست هیچ نکته امیدوار کننده ای را از منظر به نمایش بگذارد و بدون تعارف هیچ فرقی بین بازی او در لباس شخصی تا بازی او در ضد حداقل از منظر من به عنوان یک تماشاچی به چشم نخورد.

سایر بازیگران نیز همینگونه بودند. از لیندا کیانی با آن نگاه معروف خیره به فرد مقابل و دوربین تا لیلا زارع با آن سکوت‌های معروف و لب گزیدن‌های همیشگی فقط خود را تکرار کردند. فقط بارقه امید را در بحث بازیگری نادر سلیمانی زنده نگه داشت که بازی در سکوت، بیان و زبان بدنش بسیار بی نقص و اثر گذار بود.

موسیقی متن فیلم اما متفاوت و اثر گذار بود و تصوزر میکنم میتوانست حجم بیشتری از زمان فیلم را به خود اختصاص دهد اما در همین حد هم انصافا موسیقی خوبی از مسعود سخاوت دوست شنیده شد.

بیان فیلم چه در ساختار و چه در محتوا از جمله نقاط ضعف دیگری بود که باید به آن اشاره کنم. بیان در محتوا بسیار الکن و چند پاره بود به گونه ای که مخاطب نمی دانست بالاخره محور اصلی داستان حزب جمهوری اسلامی است، شهید بهشتی است، سازمان منافقین است، عشق سعید و بیتا است یا چیز دیگری؟ و این بیان ناقص در ساختار هم سبب شده بود تا فیلمی به شدت کند و کشدار را به تماشا بنشینیم که فاقد هرگونه تعلیق (که البته جزو جدا نشدنی سینمای سیاسی به شمار می رود) باشیم و همه این عوامل دست به دست هم دادند تا متاسفانه اثری خسته کننده به مخاطب ارائه شود که در بهترین حالت به درد پخش در یکی از مناسبت‌های ملی از تلویزیون می خورد و کارکرد دیگری را نمی توان برایش متصور شد.

برچسب ها: جشنواره فیلم فجرچهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر
پست قبلی

مدیرعامل شرکت گاز گلستان خبر داد بهره مندی 100 درصدی جمعیت شهری گلستان از نعمت گاز/ مشکلی برای تأمین گاز در گلستان وجود ندارد

پست بعدی

پنجره بسته تراکتور نگران کننده نیست

مربوطه پست ها

«دلکوکِ» فصل بهار از ۲۰ خرداد آغاز می‌شود
هنر و فرهنگ

«دلکوکِ» فصل بهار از ۲۰ خرداد آغاز می‌شود

۱۸ خرداد ۱۴۰۴
مجموعه عکس «دور خدا بگرد» کتاب شد
هنر و فرهنگ

مجموعه عکس «دور خدا بگرد» کتاب شد

۱۷ خرداد ۱۴۰۴
این شما و این برنامه کنسرت‌های لاکچری؛ باید زودتر کاری کرد!
هنر و فرهنگ

این شما و این برنامه کنسرت‌های لاکچری؛ باید زودتر کاری کرد!

۱۷ خرداد ۱۴۰۴
بازیگری یعنی فراموش شدن در نقش؛ روشنفکری که اسیر خود شد
هنر و فرهنگ

بازیگری یعنی فراموش شدن در نقش؛ روشنفکری که اسیر خود شد

۱۶ خرداد ۱۴۰۴
«میرزا مخنث» و بازخوانی خشونت تاریخی آقامحمدخان در کرمان
هنر و فرهنگ

«میرزا مخنث» و بازخوانی خشونت تاریخی آقامحمدخان در کرمان

۱۶ خرداد ۱۴۰۴
از اثر جدید بنکسی تا نظر عجیب یک نگارگر درباره اینکه هنرمند خلاق نیست!
هنر و فرهنگ

از اثر جدید بنکسی تا نظر عجیب یک نگارگر درباره اینکه هنرمند خلاق نیست!

۱۶ خرداد ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + چهار =

دانلود اپلیکیشن دانش جوین

جدیدترین اخبار

  • TTR.ir بهترین سرویس کوتاه کننده لینک ایرانی
  • بهترین برند پودر کاکائو در ایران
  • یحیی گل‌محمدی از فولاد رفتنی شد؟
  • بازگشت اسطوره استقلال به خانه
  • قیمت رهن کامل آپارتمان در تهران ۱۴۰۴ /جدول نرخ‌ها در منطقه ۵ تا ۲ میلیارد
  • پاسینیک
  • خرید سرور hp
  • خرید سرور ایران و خارج
  • مانیتور ساینا کوییک
  • خرید یوسی
  • حوله استخری
  • خرید قهوه
  • تجارتخانه آراد برندینگ
  • ویرایش مقاله
  • تابلو لایت باکس
  • قیمت سرور استوک اچ پی hp
  • خرید سرور hp
  • کاغذ a4
  • قیمت هاست فروشگاهی
  • پرشین هتل
  • خرید لیفتراک دست دوم
  • آموزش علوم اول ابتدایی

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.

خوش آمدید!

ورود به حساب کاربری خود در زیر

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای تنظیم مجدد رمز عبور خود وارد کنید.

ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.