دانش جوین
چهارشنبه, خرداد ۷, ۱۴۰۴
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
    • کنکور 1404
  • ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
    • کنکور 1404
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
دانش جوین
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
صفحه اصلی بانک و بیمه، بورس و فارکس

شمارش معکوس برای انفجار بمب تازه‌ای در کشور | تکلیف سرمایه مردم چیست ؟

گسترش نیوز توسط گسترش نیوز
۰۵ خرداد ۱۴۰۴
در بانک و بیمه، بورس و فارکس
زمان خواندن: زمان موردنیاز برای مطالعه: 1 دقیقه
0
3
بازدیدها
اشتراک گذاری در تلگراماشتراک گذاری در توییتر

در یکی دو دهه‌ی گذشته، نظام بانکی ایران به تدریج وارد وضعیتی شده است که کارشناسان اقتصادی آن را “ناترازی مالی” یا “شکاف ترازنامه‌ای” می‌نامند. این واژه در ظاهر تخصصی و حسابداری‌گونه به نظر می‌رسد، اما در بطن خود حامل بحران‌هایی است که آثار آن‌ها سال‌هاست به‌وضوح در اقتصاد کشور احساس می‌شود. از رشد شتاب‌زده‌ی نقدینگی و تورم لجام‌گسیخته گرفته تا کاهش بی‌سابقه‌ی قدرت خرید مردم و افزایش فاصله طبقاتی، همه و همه نشانه‌هایی از بیماری مزمنی است که در تار و پود شبکه بانکی ایران رخنه کرده است.

منشأ ناترازی بانکی، ترکیبی از عوامل درهم‌تنیده‌ی ساختاری، سیاسی و مدیریتی است. از یک‌سو، سیاست‌های پولی و مالی دولت‌ها طی سال‌های گذشته با فشار بر بانک‌ها برای اعطای تسهیلات تکلیفی، منابع این مؤسسات را فرسوده کرده است. بانک‌ها به جای آنکه براساس اصول اقتصادی، تسهیلات را به پروژه‌های سودآور تخصیص دهند، موظف شدند در راستای اهداف سیاست‌گذاران، منابع خود را صرف فعالیت‌هایی کنند که یا بازده اقتصادی نداشتند یا عملاً هیچ‌گاه بازپرداخت نشدند.

از سوی دیگر، سوء‌مدیریت‌های داخلی، نبود نظارت مؤثر، و ساختارهای معیوب حکمرانی شرکتی در بسیاری از بانک‌ها، شرایط را بدتر کرد. برخی از بانک‌ها، به ویژه مؤسسات مالی خصوصی‌شده‌ای که در یک دوره بدون نظارت کافی گسترش یافتند، به محلی برای بازی‌های پرریسک مالی، معاملات صوری، و خلق دارایی‌های موهوم بدل شدند. ترازنامه این بانک‌ها، در ظاهر حاوی ارقام خیره‌کننده‌ای از دارایی و سود است، اما با اندکی بررسی دقیق، مشخص می‌شود که بخش عمده‌ای از این دارایی‌ها یا قابل وصول نیستند، یا ارزشی بسیار کمتر از آن‌چه در دفاتر ثبت شده دارند.

گزارش‌های رسمی منتشرشده از سوی بانک مرکزی، به روشنی نشان می‌دهد که شماری از بانک‌های کشور، در عمل به مرحله‌ی ورشکستگی رسیده‌اند. سرمایه‌ی آن‌ها منفی است؛ به این معنا که تعهدات و بدهی‌هایشان بسیار بیشتر از دارایی‌هایشان است. در یک اقتصاد عادی، چنین بانک‌هایی باید تعطیل یا اصلاح ساختاری می‌شدند. اما در ایران، به دلایل متعدد از جمله ملاحظات اجتماعی، امنیتی و سیاسی، نه‌تنها این مؤسسات به کار خود ادامه داده‌اند، بلکه با خلق نقدینگی بیشتر و اتکای مستقیم یا غیرمستقیم به منابع بانک مرکزی، بر شدت بحران افزوده‌اند.

یکی از تبعات خطرناک این چرخه‌ی معیوب، افزایش بی‌رویه‌ی پایه پولی و رشد افسارگسیخته‌ی نقدینگی است. بانک‌هایی که دیگر توانایی ایفای تعهدات خود را ندارند، برای بقا، راهی جز استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول از هیچ ندارند. این پدیده که در ظاهر راهکاری برای حفظ پایداری سیستم است، در عمل به انفجار تورم منتهی می‌شود. هر واحد پولی که بدون پشتوانه واقعی به اقتصاد تزریق می‌شود، ارزش ریال را پایین‌تر می‌برد و فشار بیشتری بر معیشت مردم وارد می‌کند.

بانک-مرکزی-یک

بحران ناترازی بانکی، برخلاف تصور عمومی، صرفاً مسأله‌ای مربوط به ترازنامه‌های بانک‌ها یا صورت‌های مالی پیچیده نیست. این بحران، مستقیماً بر کیفیت زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. تورم مزمن، کاهش اعتماد عمومی به نظام بانکی، ناتوانی بانک‌ها در ارائه خدمات واقعی مالی، و ناپایداری اقتصاد کلان، همگی نشانه‌هایی هستند از بحران ناترازی که دیگر نمی‌توان آن را به تأخیر انداخت یا زیر فرش پنهان کرد.

از این منظر، ناترازی بانکی نه‌تنها یک چالش فنی بلکه یک مسأله‌ی اجتماعی-اقتصادی نیز هست. مردم وقتی برای سپرده‌گذاری به بانک مراجعه می‌کنند، انتظار دارند پولشان در فضایی امن و قابل اعتماد حفظ شود. اما وقتی شایعات مربوط به ورشکستگی یک بانک یا تعلیق فعالیت‌های آن در فضای مجازی منتشر می‌شود، موجی از نگرانی و اضطراب به راه می‌افتد که می‌تواند به هجوم سپرده‌گذاران و فروپاشی یک مؤسسه مالی منجر شود؛ اتفاقی که در سال‌های گذشته، نمونه‌های کوچکی از آن را دیده‌ایم.

با این حال، آنچه این بحران را خطرناک‌تر می‌کند، فقدان شفافیت کافی و اطلاع‌رسانی صادقانه به افکار عمومی است. بسیاری از مردم حتی نمی‌دانند که بانک‌هایی که در آن‌ها سپرده‌گذاری کرده‌اند، ممکن است با زیان‌های پنهان و دارایی‌های بی‌ارزش روبه‌رو باشند. در حالی که نهادهای ناظر و دستگاه‌های مرتبط، اطلاعات لازم را در اختیار دارند، سطح اطلاع‌رسانی به‌گونه‌ای نبوده که اعتماد عمومی را بازسازی کند یا فشاری مؤثر برای اصلاح ساختاری ایجاد نماید.

در چنین شرایطی، انتشار گزارش‌های مستند و تحلیلی درباره‌ی وضعیت واقعی بانک‌ها، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت ملی است. در سلسله گزارش‌هایی که از این پس منتشر خواهد شد، قصد داریم با اتکا بر داده‌های رسمی، صورت‌های مالی حسابرسی‌شده، و تحلیل‌های مستقل، به بررسی دقیق ابعاد مختلف ناترازی بانکی در ایران بپردازیم. این بررسی‌ها، بانک‌به‌بانک، و به تفکیک منتشر خواهد شد تا تصویر روشن‌تری از واقعیت پنهان‌شده در لایه‌های ترازنامه‌ای آشکار گردد.

هدف ما از این گزارش‌ها تنها آگاهی‌بخشی به افکار عمومی نیست؛ بلکه امید داریم این شفاف‌سازی به عنوان فشاری اجتماعی و کارشناسی، نهادهای ناظر و تصمیم‌گیر را وادار به اقدام کند. وضعیت کنونی دیگر قابل تحمل نیست. اگر امروز در برابر این بحران ساختاری اقدام نکنیم، فردا ممکن است برای جبران خسارت‌ها، هزینه‌هایی بسیار بیشتر بپردازیم؛ هزینه‌هایی که نه تنها بر دوش دولت، بلکه مستقیماً از جیب مردم برداشته خواهد شد.

در گزارش‌های آینده، سعی خواهیم کرد به پرسش‌هایی اساسی پاسخ دهیم: کدام بانک‌ها در آستانه بحران هستند؟ وضعیت سرمایه، مطالبات، و دارایی‌های آن‌ها چگونه است؟ چه میزان از ناترازی مربوط به سیاست‌های دولت است و چه میزان ناشی از عملکرد خود بانک‌ها؟ و مهم‌تر از همه، راه‌حل چیست؟ آیا اصلاحات ساختاری در شرایط فعلی امکان‌پذیر است یا تنها یک بحران همه‌جانبه می‌تواند مسیر تحول را باز کند؟

شاید پاسخ به این پرسش‌ها برای بسیاری از خوانندگان تکان‌دهنده باشد، اما اگر خواهان اصلاح واقعی هستیم، چاره‌ای جز شنیدن حقیقت نداریم—حتی اگر تلخ باشد.

 

در یکی دو دهه‌ی گذشته، نظام بانکی ایران به تدریج وارد وضعیتی شده است که کارشناسان اقتصادی آن را “ناترازی مالی” یا “شکاف ترازنامه‌ای” می‌نامند. این واژه در ظاهر تخصصی و حسابداری‌گونه به نظر می‌رسد، اما در بطن خود حامل بحران‌هایی است که آثار آن‌ها سال‌هاست به‌وضوح در اقتصاد کشور احساس می‌شود. از رشد شتاب‌زده‌ی نقدینگی و تورم لجام‌گسیخته گرفته تا کاهش بی‌سابقه‌ی قدرت خرید مردم و افزایش فاصله طبقاتی، همه و همه نشانه‌هایی از بیماری مزمنی است که در تار و پود شبکه بانکی ایران رخنه کرده است.

منشأ ناترازی بانکی، ترکیبی از عوامل درهم‌تنیده‌ی ساختاری، سیاسی و مدیریتی است. از یک‌سو، سیاست‌های پولی و مالی دولت‌ها طی سال‌های گذشته با فشار بر بانک‌ها برای اعطای تسهیلات تکلیفی، منابع این مؤسسات را فرسوده کرده است. بانک‌ها به جای آنکه براساس اصول اقتصادی، تسهیلات را به پروژه‌های سودآور تخصیص دهند، موظف شدند در راستای اهداف سیاست‌گذاران، منابع خود را صرف فعالیت‌هایی کنند که یا بازده اقتصادی نداشتند یا عملاً هیچ‌گاه بازپرداخت نشدند.

از سوی دیگر، سوء‌مدیریت‌های داخلی، نبود نظارت مؤثر، و ساختارهای معیوب حکمرانی شرکتی در بسیاری از بانک‌ها، شرایط را بدتر کرد. برخی از بانک‌ها، به ویژه مؤسسات مالی خصوصی‌شده‌ای که در یک دوره بدون نظارت کافی گسترش یافتند، به محلی برای بازی‌های پرریسک مالی، معاملات صوری، و خلق دارایی‌های موهوم بدل شدند. ترازنامه این بانک‌ها، در ظاهر حاوی ارقام خیره‌کننده‌ای از دارایی و سود است، اما با اندکی بررسی دقیق، مشخص می‌شود که بخش عمده‌ای از این دارایی‌ها یا قابل وصول نیستند، یا ارزشی بسیار کمتر از آن‌چه در دفاتر ثبت شده دارند.

گزارش‌های رسمی منتشرشده از سوی بانک مرکزی، به روشنی نشان می‌دهد که شماری از بانک‌های کشور، در عمل به مرحله‌ی ورشکستگی رسیده‌اند. سرمایه‌ی آن‌ها منفی است؛ به این معنا که تعهدات و بدهی‌هایشان بسیار بیشتر از دارایی‌هایشان است. در یک اقتصاد عادی، چنین بانک‌هایی باید تعطیل یا اصلاح ساختاری می‌شدند. اما در ایران، به دلایل متعدد از جمله ملاحظات اجتماعی، امنیتی و سیاسی، نه‌تنها این مؤسسات به کار خود ادامه داده‌اند، بلکه با خلق نقدینگی بیشتر و اتکای مستقیم یا غیرمستقیم به منابع بانک مرکزی، بر شدت بحران افزوده‌اند.

یکی از تبعات خطرناک این چرخه‌ی معیوب، افزایش بی‌رویه‌ی پایه پولی و رشد افسارگسیخته‌ی نقدینگی است. بانک‌هایی که دیگر توانایی ایفای تعهدات خود را ندارند، برای بقا، راهی جز استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول از هیچ ندارند. این پدیده که در ظاهر راهکاری برای حفظ پایداری سیستم است، در عمل به انفجار تورم منتهی می‌شود. هر واحد پولی که بدون پشتوانه واقعی به اقتصاد تزریق می‌شود، ارزش ریال را پایین‌تر می‌برد و فشار بیشتری بر معیشت مردم وارد می‌کند.

بانک-مرکزی-یک

بحران ناترازی بانکی، برخلاف تصور عمومی، صرفاً مسأله‌ای مربوط به ترازنامه‌های بانک‌ها یا صورت‌های مالی پیچیده نیست. این بحران، مستقیماً بر کیفیت زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. تورم مزمن، کاهش اعتماد عمومی به نظام بانکی، ناتوانی بانک‌ها در ارائه خدمات واقعی مالی، و ناپایداری اقتصاد کلان، همگی نشانه‌هایی هستند از بحران ناترازی که دیگر نمی‌توان آن را به تأخیر انداخت یا زیر فرش پنهان کرد.

از این منظر، ناترازی بانکی نه‌تنها یک چالش فنی بلکه یک مسأله‌ی اجتماعی-اقتصادی نیز هست. مردم وقتی برای سپرده‌گذاری به بانک مراجعه می‌کنند، انتظار دارند پولشان در فضایی امن و قابل اعتماد حفظ شود. اما وقتی شایعات مربوط به ورشکستگی یک بانک یا تعلیق فعالیت‌های آن در فضای مجازی منتشر می‌شود، موجی از نگرانی و اضطراب به راه می‌افتد که می‌تواند به هجوم سپرده‌گذاران و فروپاشی یک مؤسسه مالی منجر شود؛ اتفاقی که در سال‌های گذشته، نمونه‌های کوچکی از آن را دیده‌ایم.

با این حال، آنچه این بحران را خطرناک‌تر می‌کند، فقدان شفافیت کافی و اطلاع‌رسانی صادقانه به افکار عمومی است. بسیاری از مردم حتی نمی‌دانند که بانک‌هایی که در آن‌ها سپرده‌گذاری کرده‌اند، ممکن است با زیان‌های پنهان و دارایی‌های بی‌ارزش روبه‌رو باشند. در حالی که نهادهای ناظر و دستگاه‌های مرتبط، اطلاعات لازم را در اختیار دارند، سطح اطلاع‌رسانی به‌گونه‌ای نبوده که اعتماد عمومی را بازسازی کند یا فشاری مؤثر برای اصلاح ساختاری ایجاد نماید.

در چنین شرایطی، انتشار گزارش‌های مستند و تحلیلی درباره‌ی وضعیت واقعی بانک‌ها، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت ملی است. در سلسله گزارش‌هایی که از این پس منتشر خواهد شد، قصد داریم با اتکا بر داده‌های رسمی، صورت‌های مالی حسابرسی‌شده، و تحلیل‌های مستقل، به بررسی دقیق ابعاد مختلف ناترازی بانکی در ایران بپردازیم. این بررسی‌ها، بانک‌به‌بانک، و به تفکیک منتشر خواهد شد تا تصویر روشن‌تری از واقعیت پنهان‌شده در لایه‌های ترازنامه‌ای آشکار گردد.

هدف ما از این گزارش‌ها تنها آگاهی‌بخشی به افکار عمومی نیست؛ بلکه امید داریم این شفاف‌سازی به عنوان فشاری اجتماعی و کارشناسی، نهادهای ناظر و تصمیم‌گیر را وادار به اقدام کند. وضعیت کنونی دیگر قابل تحمل نیست. اگر امروز در برابر این بحران ساختاری اقدام نکنیم، فردا ممکن است برای جبران خسارت‌ها، هزینه‌هایی بسیار بیشتر بپردازیم؛ هزینه‌هایی که نه تنها بر دوش دولت، بلکه مستقیماً از جیب مردم برداشته خواهد شد.

در گزارش‌های آینده، سعی خواهیم کرد به پرسش‌هایی اساسی پاسخ دهیم: کدام بانک‌ها در آستانه بحران هستند؟ وضعیت سرمایه، مطالبات، و دارایی‌های آن‌ها چگونه است؟ چه میزان از ناترازی مربوط به سیاست‌های دولت است و چه میزان ناشی از عملکرد خود بانک‌ها؟ و مهم‌تر از همه، راه‌حل چیست؟ آیا اصلاحات ساختاری در شرایط فعلی امکان‌پذیر است یا تنها یک بحران همه‌جانبه می‌تواند مسیر تحول را باز کند؟

شاید پاسخ به این پرسش‌ها برای بسیاری از خوانندگان تکان‌دهنده باشد، اما اگر خواهان اصلاح واقعی هستیم، چاره‌ای جز شنیدن حقیقت نداریم—حتی اگر تلخ باشد.

 

اخبارجدیدترین

توافق تاریخی ایران با عمان | انتقال پول آسان شد

آمریکا مسیر بازار طلا را مشخص کرد

بحران بیکاری جوانان ادامه دارد | آمارها منتشر شد

در یکی دو دهه‌ی گذشته، نظام بانکی ایران به تدریج وارد وضعیتی شده است که کارشناسان اقتصادی آن را “ناترازی مالی” یا “شکاف ترازنامه‌ای” می‌نامند. این واژه در ظاهر تخصصی و حسابداری‌گونه به نظر می‌رسد، اما در بطن خود حامل بحران‌هایی است که آثار آن‌ها سال‌هاست به‌وضوح در اقتصاد کشور احساس می‌شود. از رشد شتاب‌زده‌ی نقدینگی و تورم لجام‌گسیخته گرفته تا کاهش بی‌سابقه‌ی قدرت خرید مردم و افزایش فاصله طبقاتی، همه و همه نشانه‌هایی از بیماری مزمنی است که در تار و پود شبکه بانکی ایران رخنه کرده است.

منشأ ناترازی بانکی، ترکیبی از عوامل درهم‌تنیده‌ی ساختاری، سیاسی و مدیریتی است. از یک‌سو، سیاست‌های پولی و مالی دولت‌ها طی سال‌های گذشته با فشار بر بانک‌ها برای اعطای تسهیلات تکلیفی، منابع این مؤسسات را فرسوده کرده است. بانک‌ها به جای آنکه براساس اصول اقتصادی، تسهیلات را به پروژه‌های سودآور تخصیص دهند، موظف شدند در راستای اهداف سیاست‌گذاران، منابع خود را صرف فعالیت‌هایی کنند که یا بازده اقتصادی نداشتند یا عملاً هیچ‌گاه بازپرداخت نشدند.

از سوی دیگر، سوء‌مدیریت‌های داخلی، نبود نظارت مؤثر، و ساختارهای معیوب حکمرانی شرکتی در بسیاری از بانک‌ها، شرایط را بدتر کرد. برخی از بانک‌ها، به ویژه مؤسسات مالی خصوصی‌شده‌ای که در یک دوره بدون نظارت کافی گسترش یافتند، به محلی برای بازی‌های پرریسک مالی، معاملات صوری، و خلق دارایی‌های موهوم بدل شدند. ترازنامه این بانک‌ها، در ظاهر حاوی ارقام خیره‌کننده‌ای از دارایی و سود است، اما با اندکی بررسی دقیق، مشخص می‌شود که بخش عمده‌ای از این دارایی‌ها یا قابل وصول نیستند، یا ارزشی بسیار کمتر از آن‌چه در دفاتر ثبت شده دارند.

گزارش‌های رسمی منتشرشده از سوی بانک مرکزی، به روشنی نشان می‌دهد که شماری از بانک‌های کشور، در عمل به مرحله‌ی ورشکستگی رسیده‌اند. سرمایه‌ی آن‌ها منفی است؛ به این معنا که تعهدات و بدهی‌هایشان بسیار بیشتر از دارایی‌هایشان است. در یک اقتصاد عادی، چنین بانک‌هایی باید تعطیل یا اصلاح ساختاری می‌شدند. اما در ایران، به دلایل متعدد از جمله ملاحظات اجتماعی، امنیتی و سیاسی، نه‌تنها این مؤسسات به کار خود ادامه داده‌اند، بلکه با خلق نقدینگی بیشتر و اتکای مستقیم یا غیرمستقیم به منابع بانک مرکزی، بر شدت بحران افزوده‌اند.

یکی از تبعات خطرناک این چرخه‌ی معیوب، افزایش بی‌رویه‌ی پایه پولی و رشد افسارگسیخته‌ی نقدینگی است. بانک‌هایی که دیگر توانایی ایفای تعهدات خود را ندارند، برای بقا، راهی جز استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول از هیچ ندارند. این پدیده که در ظاهر راهکاری برای حفظ پایداری سیستم است، در عمل به انفجار تورم منتهی می‌شود. هر واحد پولی که بدون پشتوانه واقعی به اقتصاد تزریق می‌شود، ارزش ریال را پایین‌تر می‌برد و فشار بیشتری بر معیشت مردم وارد می‌کند.

بانک-مرکزی-یک

بحران ناترازی بانکی، برخلاف تصور عمومی، صرفاً مسأله‌ای مربوط به ترازنامه‌های بانک‌ها یا صورت‌های مالی پیچیده نیست. این بحران، مستقیماً بر کیفیت زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. تورم مزمن، کاهش اعتماد عمومی به نظام بانکی، ناتوانی بانک‌ها در ارائه خدمات واقعی مالی، و ناپایداری اقتصاد کلان، همگی نشانه‌هایی هستند از بحران ناترازی که دیگر نمی‌توان آن را به تأخیر انداخت یا زیر فرش پنهان کرد.

از این منظر، ناترازی بانکی نه‌تنها یک چالش فنی بلکه یک مسأله‌ی اجتماعی-اقتصادی نیز هست. مردم وقتی برای سپرده‌گذاری به بانک مراجعه می‌کنند، انتظار دارند پولشان در فضایی امن و قابل اعتماد حفظ شود. اما وقتی شایعات مربوط به ورشکستگی یک بانک یا تعلیق فعالیت‌های آن در فضای مجازی منتشر می‌شود، موجی از نگرانی و اضطراب به راه می‌افتد که می‌تواند به هجوم سپرده‌گذاران و فروپاشی یک مؤسسه مالی منجر شود؛ اتفاقی که در سال‌های گذشته، نمونه‌های کوچکی از آن را دیده‌ایم.

با این حال، آنچه این بحران را خطرناک‌تر می‌کند، فقدان شفافیت کافی و اطلاع‌رسانی صادقانه به افکار عمومی است. بسیاری از مردم حتی نمی‌دانند که بانک‌هایی که در آن‌ها سپرده‌گذاری کرده‌اند، ممکن است با زیان‌های پنهان و دارایی‌های بی‌ارزش روبه‌رو باشند. در حالی که نهادهای ناظر و دستگاه‌های مرتبط، اطلاعات لازم را در اختیار دارند، سطح اطلاع‌رسانی به‌گونه‌ای نبوده که اعتماد عمومی را بازسازی کند یا فشاری مؤثر برای اصلاح ساختاری ایجاد نماید.

در چنین شرایطی، انتشار گزارش‌های مستند و تحلیلی درباره‌ی وضعیت واقعی بانک‌ها، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت ملی است. در سلسله گزارش‌هایی که از این پس منتشر خواهد شد، قصد داریم با اتکا بر داده‌های رسمی، صورت‌های مالی حسابرسی‌شده، و تحلیل‌های مستقل، به بررسی دقیق ابعاد مختلف ناترازی بانکی در ایران بپردازیم. این بررسی‌ها، بانک‌به‌بانک، و به تفکیک منتشر خواهد شد تا تصویر روشن‌تری از واقعیت پنهان‌شده در لایه‌های ترازنامه‌ای آشکار گردد.

هدف ما از این گزارش‌ها تنها آگاهی‌بخشی به افکار عمومی نیست؛ بلکه امید داریم این شفاف‌سازی به عنوان فشاری اجتماعی و کارشناسی، نهادهای ناظر و تصمیم‌گیر را وادار به اقدام کند. وضعیت کنونی دیگر قابل تحمل نیست. اگر امروز در برابر این بحران ساختاری اقدام نکنیم، فردا ممکن است برای جبران خسارت‌ها، هزینه‌هایی بسیار بیشتر بپردازیم؛ هزینه‌هایی که نه تنها بر دوش دولت، بلکه مستقیماً از جیب مردم برداشته خواهد شد.

در گزارش‌های آینده، سعی خواهیم کرد به پرسش‌هایی اساسی پاسخ دهیم: کدام بانک‌ها در آستانه بحران هستند؟ وضعیت سرمایه، مطالبات، و دارایی‌های آن‌ها چگونه است؟ چه میزان از ناترازی مربوط به سیاست‌های دولت است و چه میزان ناشی از عملکرد خود بانک‌ها؟ و مهم‌تر از همه، راه‌حل چیست؟ آیا اصلاحات ساختاری در شرایط فعلی امکان‌پذیر است یا تنها یک بحران همه‌جانبه می‌تواند مسیر تحول را باز کند؟

شاید پاسخ به این پرسش‌ها برای بسیاری از خوانندگان تکان‌دهنده باشد، اما اگر خواهان اصلاح واقعی هستیم، چاره‌ای جز شنیدن حقیقت نداریم—حتی اگر تلخ باشد.

 

در یکی دو دهه‌ی گذشته، نظام بانکی ایران به تدریج وارد وضعیتی شده است که کارشناسان اقتصادی آن را “ناترازی مالی” یا “شکاف ترازنامه‌ای” می‌نامند. این واژه در ظاهر تخصصی و حسابداری‌گونه به نظر می‌رسد، اما در بطن خود حامل بحران‌هایی است که آثار آن‌ها سال‌هاست به‌وضوح در اقتصاد کشور احساس می‌شود. از رشد شتاب‌زده‌ی نقدینگی و تورم لجام‌گسیخته گرفته تا کاهش بی‌سابقه‌ی قدرت خرید مردم و افزایش فاصله طبقاتی، همه و همه نشانه‌هایی از بیماری مزمنی است که در تار و پود شبکه بانکی ایران رخنه کرده است.

منشأ ناترازی بانکی، ترکیبی از عوامل درهم‌تنیده‌ی ساختاری، سیاسی و مدیریتی است. از یک‌سو، سیاست‌های پولی و مالی دولت‌ها طی سال‌های گذشته با فشار بر بانک‌ها برای اعطای تسهیلات تکلیفی، منابع این مؤسسات را فرسوده کرده است. بانک‌ها به جای آنکه براساس اصول اقتصادی، تسهیلات را به پروژه‌های سودآور تخصیص دهند، موظف شدند در راستای اهداف سیاست‌گذاران، منابع خود را صرف فعالیت‌هایی کنند که یا بازده اقتصادی نداشتند یا عملاً هیچ‌گاه بازپرداخت نشدند.

از سوی دیگر، سوء‌مدیریت‌های داخلی، نبود نظارت مؤثر، و ساختارهای معیوب حکمرانی شرکتی در بسیاری از بانک‌ها، شرایط را بدتر کرد. برخی از بانک‌ها، به ویژه مؤسسات مالی خصوصی‌شده‌ای که در یک دوره بدون نظارت کافی گسترش یافتند، به محلی برای بازی‌های پرریسک مالی، معاملات صوری، و خلق دارایی‌های موهوم بدل شدند. ترازنامه این بانک‌ها، در ظاهر حاوی ارقام خیره‌کننده‌ای از دارایی و سود است، اما با اندکی بررسی دقیق، مشخص می‌شود که بخش عمده‌ای از این دارایی‌ها یا قابل وصول نیستند، یا ارزشی بسیار کمتر از آن‌چه در دفاتر ثبت شده دارند.

گزارش‌های رسمی منتشرشده از سوی بانک مرکزی، به روشنی نشان می‌دهد که شماری از بانک‌های کشور، در عمل به مرحله‌ی ورشکستگی رسیده‌اند. سرمایه‌ی آن‌ها منفی است؛ به این معنا که تعهدات و بدهی‌هایشان بسیار بیشتر از دارایی‌هایشان است. در یک اقتصاد عادی، چنین بانک‌هایی باید تعطیل یا اصلاح ساختاری می‌شدند. اما در ایران، به دلایل متعدد از جمله ملاحظات اجتماعی، امنیتی و سیاسی، نه‌تنها این مؤسسات به کار خود ادامه داده‌اند، بلکه با خلق نقدینگی بیشتر و اتکای مستقیم یا غیرمستقیم به منابع بانک مرکزی، بر شدت بحران افزوده‌اند.

یکی از تبعات خطرناک این چرخه‌ی معیوب، افزایش بی‌رویه‌ی پایه پولی و رشد افسارگسیخته‌ی نقدینگی است. بانک‌هایی که دیگر توانایی ایفای تعهدات خود را ندارند، برای بقا، راهی جز استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول از هیچ ندارند. این پدیده که در ظاهر راهکاری برای حفظ پایداری سیستم است، در عمل به انفجار تورم منتهی می‌شود. هر واحد پولی که بدون پشتوانه واقعی به اقتصاد تزریق می‌شود، ارزش ریال را پایین‌تر می‌برد و فشار بیشتری بر معیشت مردم وارد می‌کند.

بانک-مرکزی-یک

بحران ناترازی بانکی، برخلاف تصور عمومی، صرفاً مسأله‌ای مربوط به ترازنامه‌های بانک‌ها یا صورت‌های مالی پیچیده نیست. این بحران، مستقیماً بر کیفیت زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. تورم مزمن، کاهش اعتماد عمومی به نظام بانکی، ناتوانی بانک‌ها در ارائه خدمات واقعی مالی، و ناپایداری اقتصاد کلان، همگی نشانه‌هایی هستند از بحران ناترازی که دیگر نمی‌توان آن را به تأخیر انداخت یا زیر فرش پنهان کرد.

از این منظر، ناترازی بانکی نه‌تنها یک چالش فنی بلکه یک مسأله‌ی اجتماعی-اقتصادی نیز هست. مردم وقتی برای سپرده‌گذاری به بانک مراجعه می‌کنند، انتظار دارند پولشان در فضایی امن و قابل اعتماد حفظ شود. اما وقتی شایعات مربوط به ورشکستگی یک بانک یا تعلیق فعالیت‌های آن در فضای مجازی منتشر می‌شود، موجی از نگرانی و اضطراب به راه می‌افتد که می‌تواند به هجوم سپرده‌گذاران و فروپاشی یک مؤسسه مالی منجر شود؛ اتفاقی که در سال‌های گذشته، نمونه‌های کوچکی از آن را دیده‌ایم.

با این حال، آنچه این بحران را خطرناک‌تر می‌کند، فقدان شفافیت کافی و اطلاع‌رسانی صادقانه به افکار عمومی است. بسیاری از مردم حتی نمی‌دانند که بانک‌هایی که در آن‌ها سپرده‌گذاری کرده‌اند، ممکن است با زیان‌های پنهان و دارایی‌های بی‌ارزش روبه‌رو باشند. در حالی که نهادهای ناظر و دستگاه‌های مرتبط، اطلاعات لازم را در اختیار دارند، سطح اطلاع‌رسانی به‌گونه‌ای نبوده که اعتماد عمومی را بازسازی کند یا فشاری مؤثر برای اصلاح ساختاری ایجاد نماید.

در چنین شرایطی، انتشار گزارش‌های مستند و تحلیلی درباره‌ی وضعیت واقعی بانک‌ها، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت ملی است. در سلسله گزارش‌هایی که از این پس منتشر خواهد شد، قصد داریم با اتکا بر داده‌های رسمی، صورت‌های مالی حسابرسی‌شده، و تحلیل‌های مستقل، به بررسی دقیق ابعاد مختلف ناترازی بانکی در ایران بپردازیم. این بررسی‌ها، بانک‌به‌بانک، و به تفکیک منتشر خواهد شد تا تصویر روشن‌تری از واقعیت پنهان‌شده در لایه‌های ترازنامه‌ای آشکار گردد.

هدف ما از این گزارش‌ها تنها آگاهی‌بخشی به افکار عمومی نیست؛ بلکه امید داریم این شفاف‌سازی به عنوان فشاری اجتماعی و کارشناسی، نهادهای ناظر و تصمیم‌گیر را وادار به اقدام کند. وضعیت کنونی دیگر قابل تحمل نیست. اگر امروز در برابر این بحران ساختاری اقدام نکنیم، فردا ممکن است برای جبران خسارت‌ها، هزینه‌هایی بسیار بیشتر بپردازیم؛ هزینه‌هایی که نه تنها بر دوش دولت، بلکه مستقیماً از جیب مردم برداشته خواهد شد.

در گزارش‌های آینده، سعی خواهیم کرد به پرسش‌هایی اساسی پاسخ دهیم: کدام بانک‌ها در آستانه بحران هستند؟ وضعیت سرمایه، مطالبات، و دارایی‌های آن‌ها چگونه است؟ چه میزان از ناترازی مربوط به سیاست‌های دولت است و چه میزان ناشی از عملکرد خود بانک‌ها؟ و مهم‌تر از همه، راه‌حل چیست؟ آیا اصلاحات ساختاری در شرایط فعلی امکان‌پذیر است یا تنها یک بحران همه‌جانبه می‌تواند مسیر تحول را باز کند؟

شاید پاسخ به این پرسش‌ها برای بسیاری از خوانندگان تکان‌دهنده باشد، اما اگر خواهان اصلاح واقعی هستیم، چاره‌ای جز شنیدن حقیقت نداریم—حتی اگر تلخ باشد.

 

پست قبلی

هشدار جدید سازمان مالیات | از فروشندگان رسید پوز بخواهید

پست بعدی

انتقال ارز کالاهای اساسی به واردات خودرو

مربوطه پست ها

توافق تاریخی ایران با عمان | انتقال پول آسان شد
بانک و بیمه، بورس و فارکس

توافق تاریخی ایران با عمان | انتقال پول آسان شد

۰۷ خرداد ۱۴۰۴
آمریکا مسیر بازار طلا را مشخص کرد
بانک و بیمه، بورس و فارکس

آمریکا مسیر بازار طلا را مشخص کرد

۰۷ خرداد ۱۴۰۴
بحران بیکاری جوانان ادامه دارد | آمارها منتشر شد
بانک و بیمه، بورس و فارکس

بحران بیکاری جوانان ادامه دارد | آمارها منتشر شد

۰۷ خرداد ۱۴۰۴
آیا در سال 1404 سرمایه گذاری روی سکه امامی سودآور است؟
بانک و بیمه، بورس و فارکس

آیا در سال 1404 سرمایه گذاری روی سکه امامی سودآور است؟

۰۷ خرداد ۱۴۰۴
حذف یارانه معیشتی کارگران رسماً تایید شد
بانک و بیمه، بورس و فارکس

حذف یارانه معیشتی کارگران رسماً تایید شد

۰۷ خرداد ۱۴۰۴
پیش بینی قیمت دلار، طلا و سکه امروز چهارشنبه ۷ خرداد
بانک و بیمه، بورس و فارکس

پیش بینی قیمت دلار، طلا و سکه امروز چهارشنبه ۷ خرداد

۰۷ خرداد ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × دو =

دانلود اپلیکیشن دانش جوین

جدیدترین اخبار

  • آغاز زندگی مشترک یک زوج با «عروسی خوبان» رادیو صبا
  • توافق تاریخی ایران با عمان | انتقال پول آسان شد
  • سود نجومی عراق از تحریم ایران !
  • آمریکا مسیر بازار طلا را مشخص کرد
  • تکلیف گازوئیل یکسره شد | کامیون‌داران برنده میدان شدند !
  • پاسینیک
  • نهال گردو از رویال نهال
  • خرید سرور hp
  • تعمیر کامپیوتر در محل
  • خرید اکشن فیگور انیمه و بازی
  • هدایای تبلیغاتی
  • خرید سرور ایران و خارج
  • مانیتور ساینا کوییک
  • خرید یوسی
  • حوله استخری
  • خرید قهوه
  • تجارتخانه آراد برندینگ
  • خرید قسطی ایفون 16
  • ویرایش مقاله
  • دارالترجمه به زبان عربی در تهران
  • نرم افزار کنترل تردد
  • تابلو لایت باکس
  • خرید سرور مجازی
  • قیمت سرور استوک اچ پی hp
  • خرید سرور hp
  • کاغذ a4
  • قیمت هاست فروشگاهی
  • پرشین هتل
  • خرید لیفتراک دست دوم

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.

خوش آمدید!

ورود به حساب کاربری خود در زیر

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای تنظیم مجدد رمز عبور خود وارد کنید.

ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
    • کنکور 1404

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.