دانش جوین
شنبه, مرداد ۱۱, ۱۴۰۴
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
    • وبکده
  • ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
    • وبکده
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
دانش جوین
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
صفحه اصلی هنر و فرهنگ

ملاقات خصوصی؛ گلستانی به نام زندان

دانش جوین توسط دانش جوین
۱۴ بهمن ۱۴۰۰
در هنر و فرهنگ
زمان خواندن: زمان موردنیاز برای مطالعه: 1 دقیقه
1
6
بازدیدها
اشتراک گذاری در تلگراماشتراک گذاری در توییتر

باز هم یک فیلم اولی دیگر، غافل گیرمان کرد. امید شمس با ملاقات خصوصی در چهارمین روز جشنواره چهلم فجر. شاید همه ماجراهای فیلم، چیز عجیب و تکراری برای این روزهای ما نباشد؛ آدم ها یاد گرفته اند چند نقاب در شرایط مختلف به صورت بزنند و از هم سوءاستفاده کنند. اما آنچه که ملاقات خصوصی را قابل احترام می کند، بالا بردن پرچم عشق است تا بگوید این جهان، با عشق و مهربانی همچنان پابرجا می ماند. 
این فیلم روایت آشنایی یک دختر عطار است با پسری که معلم زبان انگلیسی است و به خاطر انجام یک جرم، به زندان افتاده است. «پروانه شمس» (پریناز ایزدیار) در مواجهه با اصرارها و سماجت «فرهاد طاهری» (هوتن شکیبا) وارد جریان هایی می شود که دردسرهای بزرگی برای خود و خانواده اش به وجود می آید. 
از همان ابتدا، نام های شخصیت ها، اسطوره ای و حامل پیام هستند. فرهاد قرار است که عاشق باشد و تا پای جان، بر سر عشق اش بماند. پروانه هم باید مسحور نور باشد و خود را به پای او بسوزاند. فرزانه هم نام خواهر فرهاد است که سال ها پیش در گذشته و فیلمساز می خواهد بگوید که عقل و فرزانگی هم از میان این جماعت، رخت بربسته است. فریبا (ریما رامین فر) هم که همسر قادر، دوست فرهاد است، خود را به عنوان خواهر فرهاد جا زده و هم فریب داده و هم فریب همسرش را خورده است. 

فرهاد در ابتدای فیلم لکه ای بر گوشه پیشانی اش نشسته که مادرزادی نیست، یعنی که این، لکه ننگ است بر پیشانی. پروانه هم در گلزار و سبزه زاری که کنار خانه شان وجود دارد، میان گل ها و سبزه ها می خرامد و می چرخد؛ همچون پروانه. 

یک کلیشه نابجا در این فیلم وجود دارد و آن هم این است که محله ای که پروانه در آن زندگی می کنند جایی ناامن و خلاف خیز معرفی می شود در حالی دیگر بر همگان مشخص شده است که همه جا، خوب و بد دارد و خلافکارها از پنت هاوس نشین ها تا لب خط راه آهن نشین ها حضور دارند؛ همانطور که انسان های نجیب و زحمتکش نیز در همین گستره و بازه، زندگی می کنند و جغرافیا، ارتباطی به سلامت و ناسلامتی زیست آدم ها ندارد. 
بازیگران، کنترل شده و درست، بازی می کنند، دیالوگ ها، به اندازه و بدون اضافات نوشته شده است، موسیقی هم به جا و با سازبندی و خط ملودی خلاقانه تنظیم شده است. تدوین و قاب بندی هم درست و دقیق است و در نهایت، کارگردان بر کارش مسلط بوده است. اینها، ملاقات خصوصی را فیلمی قابل اعتنا معرفی می کند.

اما صحنه پایانی ملاقات خصوصی، یک تصویر خوب و ماندگار در ذهن مخاطب می سازد: عشق، زندان را هم گلستان می کند.

باز هم یک فیلم اولی دیگر، غافل گیرمان کرد. امید شمس با ملاقات خصوصی در چهارمین روز جشنواره چهلم فجر. شاید همه ماجراهای فیلم، چیز عجیب و تکراری برای این روزهای ما نباشد؛ آدم ها یاد گرفته اند چند نقاب در شرایط مختلف به صورت بزنند و از هم سوءاستفاده کنند. اما آنچه که ملاقات خصوصی را قابل احترام می کند، بالا بردن پرچم عشق است تا بگوید این جهان، با عشق و مهربانی همچنان پابرجا می ماند. 
این فیلم روایت آشنایی یک دختر عطار است با پسری که معلم زبان انگلیسی است و به خاطر انجام یک جرم، به زندان افتاده است. «پروانه شمس» (پریناز ایزدیار) در مواجهه با اصرارها و سماجت «فرهاد طاهری» (هوتن شکیبا) وارد جریان هایی می شود که دردسرهای بزرگی برای خود و خانواده اش به وجود می آید. 
از همان ابتدا، نام های شخصیت ها، اسطوره ای و حامل پیام هستند. فرهاد قرار است که عاشق باشد و تا پای جان، بر سر عشق اش بماند. پروانه هم باید مسحور نور باشد و خود را به پای او بسوزاند. فرزانه هم نام خواهر فرهاد است که سال ها پیش در گذشته و فیلمساز می خواهد بگوید که عقل و فرزانگی هم از میان این جماعت، رخت بربسته است. فریبا (ریما رامین فر) هم که همسر قادر، دوست فرهاد است، خود را به عنوان خواهر فرهاد جا زده و هم فریب داده و هم فریب همسرش را خورده است. 

فرهاد در ابتدای فیلم لکه ای بر گوشه پیشانی اش نشسته که مادرزادی نیست، یعنی که این، لکه ننگ است بر پیشانی. پروانه هم در گلزار و سبزه زاری که کنار خانه شان وجود دارد، میان گل ها و سبزه ها می خرامد و می چرخد؛ همچون پروانه. 

یک کلیشه نابجا در این فیلم وجود دارد و آن هم این است که محله ای که پروانه در آن زندگی می کنند جایی ناامن و خلاف خیز معرفی می شود در حالی دیگر بر همگان مشخص شده است که همه جا، خوب و بد دارد و خلافکارها از پنت هاوس نشین ها تا لب خط راه آهن نشین ها حضور دارند؛ همانطور که انسان های نجیب و زحمتکش نیز در همین گستره و بازه، زندگی می کنند و جغرافیا، ارتباطی به سلامت و ناسلامتی زیست آدم ها ندارد. 
بازیگران، کنترل شده و درست، بازی می کنند، دیالوگ ها، به اندازه و بدون اضافات نوشته شده است، موسیقی هم به جا و با سازبندی و خط ملودی خلاقانه تنظیم شده است. تدوین و قاب بندی هم درست و دقیق است و در نهایت، کارگردان بر کارش مسلط بوده است. اینها، ملاقات خصوصی را فیلمی قابل اعتنا معرفی می کند.

اما صحنه پایانی ملاقات خصوصی، یک تصویر خوب و ماندگار در ذهن مخاطب می سازد: عشق، زندان را هم گلستان می کند.

اخبارجدیدترین

شمایل‌های پرده‌های عاشورا بازتاب چیست؟

تبلیغ ۴ میلیاردی که ضد اثر شد؛ سریالی بسازید آمار ازدواج را بالا ببرد!

بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران در «سینما رو به آینده»

باز هم یک فیلم اولی دیگر، غافل گیرمان کرد. امید شمس با ملاقات خصوصی در چهارمین روز جشنواره چهلم فجر. شاید همه ماجراهای فیلم، چیز عجیب و تکراری برای این روزهای ما نباشد؛ آدم ها یاد گرفته اند چند نقاب در شرایط مختلف به صورت بزنند و از هم سوءاستفاده کنند. اما آنچه که ملاقات خصوصی را قابل احترام می کند، بالا بردن پرچم عشق است تا بگوید این جهان، با عشق و مهربانی همچنان پابرجا می ماند. 
این فیلم روایت آشنایی یک دختر عطار است با پسری که معلم زبان انگلیسی است و به خاطر انجام یک جرم، به زندان افتاده است. «پروانه شمس» (پریناز ایزدیار) در مواجهه با اصرارها و سماجت «فرهاد طاهری» (هوتن شکیبا) وارد جریان هایی می شود که دردسرهای بزرگی برای خود و خانواده اش به وجود می آید. 
از همان ابتدا، نام های شخصیت ها، اسطوره ای و حامل پیام هستند. فرهاد قرار است که عاشق باشد و تا پای جان، بر سر عشق اش بماند. پروانه هم باید مسحور نور باشد و خود را به پای او بسوزاند. فرزانه هم نام خواهر فرهاد است که سال ها پیش در گذشته و فیلمساز می خواهد بگوید که عقل و فرزانگی هم از میان این جماعت، رخت بربسته است. فریبا (ریما رامین فر) هم که همسر قادر، دوست فرهاد است، خود را به عنوان خواهر فرهاد جا زده و هم فریب داده و هم فریب همسرش را خورده است. 

فرهاد در ابتدای فیلم لکه ای بر گوشه پیشانی اش نشسته که مادرزادی نیست، یعنی که این، لکه ننگ است بر پیشانی. پروانه هم در گلزار و سبزه زاری که کنار خانه شان وجود دارد، میان گل ها و سبزه ها می خرامد و می چرخد؛ همچون پروانه. 

یک کلیشه نابجا در این فیلم وجود دارد و آن هم این است که محله ای که پروانه در آن زندگی می کنند جایی ناامن و خلاف خیز معرفی می شود در حالی دیگر بر همگان مشخص شده است که همه جا، خوب و بد دارد و خلافکارها از پنت هاوس نشین ها تا لب خط راه آهن نشین ها حضور دارند؛ همانطور که انسان های نجیب و زحمتکش نیز در همین گستره و بازه، زندگی می کنند و جغرافیا، ارتباطی به سلامت و ناسلامتی زیست آدم ها ندارد. 
بازیگران، کنترل شده و درست، بازی می کنند، دیالوگ ها، به اندازه و بدون اضافات نوشته شده است، موسیقی هم به جا و با سازبندی و خط ملودی خلاقانه تنظیم شده است. تدوین و قاب بندی هم درست و دقیق است و در نهایت، کارگردان بر کارش مسلط بوده است. اینها، ملاقات خصوصی را فیلمی قابل اعتنا معرفی می کند.

اما صحنه پایانی ملاقات خصوصی، یک تصویر خوب و ماندگار در ذهن مخاطب می سازد: عشق، زندان را هم گلستان می کند.

باز هم یک فیلم اولی دیگر، غافل گیرمان کرد. امید شمس با ملاقات خصوصی در چهارمین روز جشنواره چهلم فجر. شاید همه ماجراهای فیلم، چیز عجیب و تکراری برای این روزهای ما نباشد؛ آدم ها یاد گرفته اند چند نقاب در شرایط مختلف به صورت بزنند و از هم سوءاستفاده کنند. اما آنچه که ملاقات خصوصی را قابل احترام می کند، بالا بردن پرچم عشق است تا بگوید این جهان، با عشق و مهربانی همچنان پابرجا می ماند. 
این فیلم روایت آشنایی یک دختر عطار است با پسری که معلم زبان انگلیسی است و به خاطر انجام یک جرم، به زندان افتاده است. «پروانه شمس» (پریناز ایزدیار) در مواجهه با اصرارها و سماجت «فرهاد طاهری» (هوتن شکیبا) وارد جریان هایی می شود که دردسرهای بزرگی برای خود و خانواده اش به وجود می آید. 
از همان ابتدا، نام های شخصیت ها، اسطوره ای و حامل پیام هستند. فرهاد قرار است که عاشق باشد و تا پای جان، بر سر عشق اش بماند. پروانه هم باید مسحور نور باشد و خود را به پای او بسوزاند. فرزانه هم نام خواهر فرهاد است که سال ها پیش در گذشته و فیلمساز می خواهد بگوید که عقل و فرزانگی هم از میان این جماعت، رخت بربسته است. فریبا (ریما رامین فر) هم که همسر قادر، دوست فرهاد است، خود را به عنوان خواهر فرهاد جا زده و هم فریب داده و هم فریب همسرش را خورده است. 

فرهاد در ابتدای فیلم لکه ای بر گوشه پیشانی اش نشسته که مادرزادی نیست، یعنی که این، لکه ننگ است بر پیشانی. پروانه هم در گلزار و سبزه زاری که کنار خانه شان وجود دارد، میان گل ها و سبزه ها می خرامد و می چرخد؛ همچون پروانه. 

یک کلیشه نابجا در این فیلم وجود دارد و آن هم این است که محله ای که پروانه در آن زندگی می کنند جایی ناامن و خلاف خیز معرفی می شود در حالی دیگر بر همگان مشخص شده است که همه جا، خوب و بد دارد و خلافکارها از پنت هاوس نشین ها تا لب خط راه آهن نشین ها حضور دارند؛ همانطور که انسان های نجیب و زحمتکش نیز در همین گستره و بازه، زندگی می کنند و جغرافیا، ارتباطی به سلامت و ناسلامتی زیست آدم ها ندارد. 
بازیگران، کنترل شده و درست، بازی می کنند، دیالوگ ها، به اندازه و بدون اضافات نوشته شده است، موسیقی هم به جا و با سازبندی و خط ملودی خلاقانه تنظیم شده است. تدوین و قاب بندی هم درست و دقیق است و در نهایت، کارگردان بر کارش مسلط بوده است. اینها، ملاقات خصوصی را فیلمی قابل اعتنا معرفی می کند.

اما صحنه پایانی ملاقات خصوصی، یک تصویر خوب و ماندگار در ذهن مخاطب می سازد: عشق، زندان را هم گلستان می کند.

برچسب ها: چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجرهوتن شکیبا
پست قبلی

رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی: بخش عمده‌ای از ظرفیت‌های معدنی به‌وسیله شرکت‌های معدنی حبس شده‌اند

پست بعدی

امیر عبداللهیان با حسین ابراهیم طه گفت‌وگو کرد

مربوطه پست ها

شمایل‌های پرده‌های عاشورا بازتاب چیست؟
هنر و فرهنگ

شمایل‌های پرده‌های عاشورا بازتاب چیست؟

۱۰ مرداد ۱۴۰۴
تبلیغ ۴ میلیاردی که ضد اثر شد؛ سریالی بسازید آمار ازدواج را بالا ببرد!
هنر و فرهنگ

تبلیغ ۴ میلیاردی که ضد اثر شد؛ سریالی بسازید آمار ازدواج را بالا ببرد!

۱۰ مرداد ۱۴۰۴
بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران در «سینما رو به آینده»
هنر و فرهنگ

بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران در «سینما رو به آینده»

۱۰ مرداد ۱۴۰۴
یادگاری متفاوت به سیدالشهداء (ع)؛ در «خیمه هنر محرم شهر» چه خبر است؟
هنر و فرهنگ

یادگاری متفاوت به سیدالشهداء (ع)؛ در «خیمه هنر محرم شهر» چه خبر است؟

۱۰ مرداد ۱۴۰۴
«جایی که حروف رویا می‌شوند» تماشایی شد
هنر و فرهنگ

«جایی که حروف رویا می‌شوند» تماشایی شد

۱۰ مرداد ۱۴۰۴
«روزهای بی‌باران» از جای خالی آدم‌ها می‌گوید؛ چالش‌های تولید اثر مستقل
هنر و فرهنگ

«روزهای بی‌باران» از جای خالی آدم‌ها می‌گوید؛ چالش‌های تولید اثر مستقل

۱۰ مرداد ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − هجده =

دانلود اپلیکیشن دانش جوین

جدیدترین اخبار

  • هدیه سازمانی تبلیغاتی؛ راهی هوشمندانه برای برندینگ پایدار
  • پیشرفته‌ترین رادار فضایی/ از پشت ابرها زمین را با دقت سانتی‌متری رصد می‌کند
  • قطارها در ۵۰ سال آینده چه ظاهری پیدا می‌کنند؟
  • شمایل‌های پرده‌های عاشورا بازتاب چیست؟
  • کارمندان اپل چقدر حقوق می‌گیرند؟
  • پاسینیک
  • خرید سرور ایران و خارج
  • تجارتخانه آراد برندینگ
  • ویرایش مقاله
  • تابلو لایت باکس
  • قیمت سرور استوک اچ پی hp
  • خرید سرور hp
  • کاغذ a4
  • پرشین هتل
  • راحت ترین روش یادگیری انگلیسی
  • خرید سرور ابری

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.

خوش آمدید!

ورود به حساب کاربری خود در زیر

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای تنظیم مجدد رمز عبور خود وارد کنید.

ورود
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • نخست
  • علمی
  • تکنولوژی
    • آرشیو تکنولوژی
    • نرم افزار، اپلیکیشن، سیستم عامل
    • خودرو
    • آرشیو فین‌تک
      • IT
      • دوربین
    • لپتاپ و کامپیوتر و سخت افزار
    • موبایل
  • بازی‌های کامپیوتری
  • پزشکی، سلامت، بهداشت
  • هنر و فرهنگ
  • مقالات
  • سایر پیوندها
    • همیار آی‌تی
    • وبکده

تمام حقوق مادی و معنوی وب‌سایت دانش جوین محفوظ است و کپی بدون ذکر منبع قابل پیگرد قانونی خواهد بود.