خبرگزاری مهر – گروه هنر-علی حیدری؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۷ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالنهای تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطرهانگیز و پر مخاطب.
شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.
از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمعآوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروریبر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم. از این رو در هفتاد و هشتمین گام از مرور «چهاردهه خاطرات صحنه» به سراغ نمایش «براساس دوشس ملفی» به کارگردانی محمد رضاییراد که در سال ۱۳۹۵ در تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفت، رفتیم.
نگاهی به یک کارنامه نمایشی؛ از «گزارش خواب» تا «براساس دوشس ملفی»
محمد رضایی راد در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. او فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری ایرانی است. عمده فعالیتهای نوشتاری رضاییراد در نگارش نمایشنامه بوده است که برخی از نمایشنامههای او عبارتند از «رقصی چنین»، «رؤیای طاهرهگان خاموش»، «بازگشت به خان نخست و هشتمین خان»، «گزارش خواب»، «فرشته تاریخ»، «فعل»، «صدای آهسته»، «ناکجا و دو نمایشنامه دیگر»، «و این تنها بازی جهان بود …» و «بر اساس دوشس ملفی» (با همکاری نغمه ثمینی). نشر بیدگل بسیاری از نمایشنامههای محمد رضاییراد را منتشر کرده است.
بازخوانی یک تراژدی از وبستر با رویکردی مدرن
نمایش «براساس دوشس ملفی» روایت داستان ۲ برادر است که به خاطر ثروت خواهرشان، دوشس ملفی، تلاش میکنند تا مانع ازدواج مجدد وی شوند. اما دوشس برخلاف میل برادرانش به صورت مخفیانه ازدواج میکند. این اثر که برگرفته از تراژدی کلاسیک جان وبستر است، به قلم نغمه ثمینی و محمد رضاییراد بازخوانی شده و دیالوگها و تفسیرهای جدیدی به آن افزوده شده است. در عین وفاداری به متن اصلی، آنها توانستهاند متنی تازه و مستقل خلق کنند که هم به فضای کلاسیک اثر احترام میگذارد و هم رویکردی مدرن و متناسب با زمانه امروز دارد. فرایند شکلگیری این نمایش حدود ۲ ماه به طول انجامید و تمرینات آن بهصورت فشرده و طولانی در فضایی غیرمتعارف در خیابان میرعماد برگزار شد. گروهی بزرگ از بازیگران و نوازندگان در اجرای این نمایش حضور داشتند که فرم اجرایی آن به گونهای طراحی شده بود که صحنهها بدون وقفه و سکون، یکی پس از دیگری پیش میرفتند. در اجرا، توجه ویژهای به جزئیات بصری، نورپردازی، موسیقی زنده و طراحی صحنه شده بود تا فضایی متفاوت و ملموس برای مخاطب فراهم شود.
این اجرا حدود ۳۰ شب روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان مواجه شد؛ هرچند به دلیل تعهدات بازیگران به پروژههای دیگر، امکان تمدید آن فراهم نشد.
«براساس دوشس ملفی» پس از یک غیبت چندساله!
محمد رضاییراد، کارگردان نمایش «براساس دوشس ملفی» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرایند شکلگیری این نمایش گفت: بعد از چندین سال کار نکردن که بخشی از آن خواسته خودم بود و بخشی دیگر ناخواسته، تصمیم گرفتم نمایشی را با مجوز روی صحنه بیاورم.
وی افزود: بچههای گروه من واقعاً مشتاق بودند که نمایشی برای اجرای عمومی داشته باشیم و تمرینات نمایش «براساس دوشس ملفی» را آغاز کردیم. این تمرینات حدود ۹ ماه تا یک سال به طول انجامید. نمایش ما کاری بلند و سنگین بود که زمان اجرای آن بیش از ۳ ساعت بود.
برآمده از یک سنت تئاتری با آثار طولانی مدت
رضاییراد درباره زمان طولانی این نمایش، توضیح داد: ما شاگرد سنتی از تئاتری هستیم که در آن اجرای آثار نمایشی بالای ۲ ساعت کاملاً طبیعی بود. استادانی چون آقای سمندریان، داوود رشیدی، دکتر رفیعی و آقای بیضایی نمایشهایی با زمانهای طولانی خلق کردهاند. خوشبختانه این نوع نگاه از همان دوران برای ما شکل گرفت و من دوست داشتم که در همین مسیر حرکت کنم.
وی با اشاره به نگرانی گروه درباره زمان طولانی اجرا، افزود: در گروه این نگرانی وجود داشت که ممکن است تماشاگر تحمل اجرای طولانی را نداشته باشد. اما به گمان من نمایش «براساس دوشس ملفی» اثبات کرد که اگر اثری به شعور مخاطب احترام بگذارد، مخاطب تا پایان با دقت آن را دنبال خواهد کرد.
رضاییراد تأکید کرد: من در طول تمرینها بارها به بازیگران گفتم که این نمایش طولانی است؛ مدت زمان آن حدود ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه بود و با احتساب ورود و خروج، ممکن بود نزدیک به چهار ساعت وقت مخاطب را بگیرد. اما همیشه میگفتم که مطمئنم تماشاگر سالن را ترک نخواهد کرد. اگر هم خسته شود یا برود، این مسئولیت با من است نه با شما. یقین داشتم که مخاطب درک خواهد کرد که ما به شعورش احترام گذاشتهایم.
به مرگی ملالآور نخواهم مرد!
کارگردان «براساس دوشس ملفی» درباره انگیزه انتخاب این نمایشنامه، عنوان کرد: فکر میکنم این نکته را در بروشور و مقدمه نمایشنامه که توسط نشر بیدگل منتشر شده نیز نوشتهام؛ در متن نمایشنامه «دوشس ملفی» نوشته جان وبستر آمده است: «به مرگی ملالآور نخواهم مرد». وقتی این جمله را خواندم با خودم فکر کردم که چطور ممکن است انسانی به مرگی ملالآور نمیرد و مرگ خودش را شکوهمند کند؟ این همان جرقه اولیهای بود که باعث شد سراغ این اثر بروم.
همکاری با نغمهثمینی؛ کسی که نمایشنامههای دوره الیزابت را میشناخت
وی افزود: خوشبختانه همه دوستان همکاری خوبی داشتند و از همان ابتدا با خانم نغمه ثمینی به این نتیجه رسیدیم که نمایشنامه را با هم بنویسیم. چون ایشان تسلط خوبی بر نمایشهای دوره الیزابت دارند. خوشحالم که این تجربه نشان داد بسیاری از پارامترها در تئاتر قابل جابهجایی هستند؛ اینکه کمتر سراغ نمایشنامههای کلاسیک میرویم، یا اگر هم میرویم بازنویسیهایی کمرمق انجام میدهیم اما در این تجربه نشان دادیم که میتوان با اقتباس و بازنویسی هم ساختمان اثر را مدرن کرد و هم محتوای آن را.
رضاییراد در ادامه درباره تجربه حاصل از فرایند مدرن شدن متن «براساس دوشس ملفی» بیان کرد: پس از این تجربه، همین شیوه را در نمایش «فرشته تاریخ» نیز به کار گرفتم و نتیجهاش مدرن شدن نمایشنامه بود؛ هم از نظر دیداری و هم از نظر محتوایی.
رضاییراد در ادامه درباره همکاریاش با نغمه ثمینی در نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» توضیح داد: همکاری ۲ نویسنده در تئاتر امری نادر است. معمولاً نمایشنامهنویس، متن را به تنهایی مینویسد. البته در فیلمنامهنویسی شرایط متفاوت است؛ آنجا مسئله سفارش مطرح است و در نتیجه آنچه در نهایت روی پرده میرود، الزاماً امضای نهایی نویسنده را ندارد. اما در نمایشنامه یا رمان، معمولاً با آثاری مواجه هستیم که تنها یک نویسنده دارند و چنین همکاریهایی حتی در سطح جهانی نیز بسیار کمتعداد است. به نظرم در ایران، «براساس دوشس ملفی» از نخستین تجربههایی بود که ۲ نمایشنامهنویس به صورت مشترک متنی را نوشتند.
زبان مشترکی که حاصل از همکاری طولانی مدت بود؛ مخالفت نخستین بدعت کاری!
وی افزود: زبان مشترک من و نغمه ثمینی حاصل همکاری طولانیمدتمان در گذشته بود. ما چند فیلمنامه مشترک نوشته بودیم و همین تجربه باعث شده بود که زبان و شیوه کار یکدیگر را بهخوبی بشناسیم. نحوه همکاریمان در «براساس دوشس ملفی» اینطور بود که از همان ابتدا توافق کردیم هرچه من مینویسم او مخالفت کند و بالعکس. بهعبارتی، مخالفت از ابتدا در ساختار همکاریمان تعریف شد. این کار باعث میشود دیگر مشکلی پیش نیاید، چون اگر اختلافنظری هم هست، از ابتدا جزو روش کار بوده است. گاهی خودشیفتگیهای معمول مانع از بیان نقد میشود اما وقتی مخالفت بخشی از فرآیند باشد، دیگر مشکلی ایجاد نمیشود.
رضاییراد با اشاره به تجربه این همکاری، یادآور شد: در این دوره ما دوستی عمیقی هم داشتیم و تجربه نگارش مشترک نمایشنامه، تجربهای بسیار جذاب و لذتبخش بود. همه اعضای گروه هم از نتیجه کار رضایت داشتند. یکی از نکاتی که برایم جالب بود، این بود که وقتی نمایشنامه تمام شد و قرار بود تمرینات را آغاز کنیم، شب قبل از شروع تمرینات به نغمه ثمینی گفتم که به نظرم نمایشنامه خوب نیست. حس میکردم که هنوز روح اثر، مدرن نیست و مسائل امروز جهان ما در آن غایب است. به همین دلیل دوباره یک ماه و نیم نشستیم و روی متن کار کردیم.
«زنان تروا» و «هکوب» همکاریهای بعدی
رضاییراد درباره دیگر همکاری مشترک با ثمینی بیان کرد: حدود ۲ سال پیش هم همکاری دیگری داشتیم درباره بازنویسی ۲ اثر اوریپید، از جمله «زنان تروا» و «هکوب»، که آن هم تجربهای بسیار جذاب بود، هرچند در نهایت از اجرای آن انصراف دادم.
رضاییراد درباره زمان صرفشده برای نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» گفت: به طور کلی فرآیند شکلگیری این اثر حدود ۲ ماه تا ۲ ماه و نیم طول کشید. البته من درباره تفاوت تولید اثر در آن زمان و اکنون نمیتوانم قضاوت دقیقی داشته باشم، چون همواره با گروه خودم کار کردهام و هیچگاه کاری را به سفارش نپذیرفتهام. برای من چندان فرقی نمیکند چون برای نگارش هر متن، وقت زیادی میگذارم و گاه تا ۱۰ بار آن را بازنویسی میکنم. تا زمانی که متن کامل نشده، آن را در اختیار بازیگران نمیگذارم.
پس از آغاز تمرین، دیگر متن تقدسی ندارد؛ عدم تعهد حتی به پیشنهادات خود
وی ادامه داد: زمانی که نگارش متن تمام میشود و تمرینها آغاز میشود، دیگر برایم متن تقدسی ندارد و بسیار کم پیش میآید که پس از آغاز تمرین، صحنهای را تغییر دهم، چراکه از قبل مفصل روی آن کار کردهام. با این حال، این احتمال وجود دارد که در حین اجرا، حتی به پیشنهادهای خودم هم پایبند نمانم و صحنهای را به شکلی کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن داشتم، به اجرا درآورم. شاید دلیل تمرکز آثارم بر متن، به این بازگردد که خودم نمایشنامهنویس هستم.
دیگر با هیچ سالنی جز تئاترشهر کار نخواهم کرد!
رضاییراد ضمن اشاره به تجربه همکاری اش با سالنهای خصوصی، تصریح کرد: من در تمام دوران کاریام، چه در گذشته و چه اکنون، خیلی دنبال گرفتن سالن نبودهام اما پس از تجربه همکاری با تئاتر مستقل تهران به این نتیجه رسیدم که دیگر با هیچ سالنی غیر از تئاترشهر کار نکنم. در سالنهای خصوصی مسئله مالی بسیار مهم است که البته حق دارند؛ وقتی فضایی بزرگ را در اختیار دارند، باید هزینههایش را از اجراها تأمین کنند. ولی با وجود همه نکات مثبت، این بُعد منفی هم وجود داشت که از ابتدا با آن مخالف بودم. با این حال، در نهایت نفهمیدم چطور شد که اجرایی دیگر قبل از اجرای ما در همان سالن انجام شد و ما تنها از ۲۰ دقیقه قبل میتوانستیم سالن را در اختیار داشته باشیم.
درگیری با صنف دکانداران و مغازه داران در تئاتر خصوصی
وی افزود: متأسفانه آنچه تحت عنوان «تئاتر خصوصی» در دهه ۹۰ به ما معرفی شد، در عمل به چیزی دیگر بدل شد. ما فکر میکردیم اگر از سالنهای دولتی مانند تئاترشهر بیرون بیاییم، اتفاقی مثبت میافتد. اما نمیدانستیم که درگیر صنفی از دکانداران و مغازهداران خواهیم شد!
رضاییراد درباره تجربه اجرای آثارش در مجموعه تئاترشهر توضیح داد: در آن دوره، ۲ نمایش «فعل» و «فرشته تاریخ» را در تئاترشهر اجرا کردم. همکاری با عوامل فنی تئاترشهر، از گروه نور و صدا گرفته تا بچههای صحنه، برایم تجربهای فوقالعاده بود. هنوز که هنوز است، بهترین خاطره خوش من از کار کردن در تئاترشهر، مربوط به همین ۲ اثر است. در نمایش «فعل» که در دوران مدیریت پیمان شریعتی بر تئاترشهر اجرا شد، او حمایت کامل از اجرا داشت. اما فراتر از شخص مدیر، من میخواهم از کل مجموعه فنی تئاترشهر تشکر کنم کسانی که باعث شدند از آن ۲ تجربه، خاطرهای کاملاً رضایتبخش برایم باقی بماند.
متفاوت عمل کردن؛ نقطه آغاز «براساس دوشس ملفی»
وی درباره فرآیند تمرین نمایش «براساس دوشس ملفی» گفت: پیش از آغاز تمرینهای جدی، با گروه شروع کردیم به انجام یکسری بازیها؛ تمرینهایی برای اینکه به شیوهای متفاوت راه برویم، نگاه کنیم و کلاً نوعی رفتار فیزیکی تازه را تجربه کنیم. خوشبختانه در آن زمان، یکی از دوستانمان خانهای متروکه در خیابان میرعماد در اختیارمان گذاشت و تمام دوران تمرین را آنجا مستقر بودیم. تمرینها بسیار فشرده بود؛ گاهی روزی ۷ تا ۸ ساعت تمرین میکردیم. گروهها بهتناوب در آن خانه حضور پیدا میکردند. مثلاً گروه یکی از صحنهها تمرین میکرد و گروه صحنه بعدی آماده میشد.
حضور مگسی مزاحم در تمرین؛ شکلگیری یک فاصلهگذاری جدید
رضاییراد در ادامه افزود: تمرینات ما آنقدر جدی و پرفشار بود که گاهی اتفاقات کوچک الهامبخش شکلگیری بخشهایی از نمایش میشد. مثلاً در یکی از تمرینها که مربوط به یکی دو ماه آخر تمرین بود، مگسی جلوی صورتم پرواز میکرد و تلاش میکردم آن را کنار بزنم. همین اتفاق به شکلی کاملاً تصادفی بدل به یکی از لحظات کلیدی نمایش شد؛ تصویری از بارگاه کاخ ملفی که پر از مگس و پشه و سوسک است و بازیگران مدام در حال کنار زدن این حشرات هستند. این تصویر، نهتنها به فضای اثر غنا بخشید، بلکه به شیوهای از فاصلهگذاری هم تبدیل شد. اگر بخواهم امروز مثالی برای فاصلهگذاری بزنم، قطعاً به همین مگس اشاره میکنم. حتی در صحنهای عاشقانه، مگسی مزاحم میتواند گفتگو را مدام دچار اخلال کند و آن را از ساحت رومانتیک فاصله دهد. در طول تمرینات، این شوخی هم بینمان رایج شده بود که مثلاً در این بخش از صحنه، «یک مگسی بپرانیم یا سوسکی بکشیم!»
نمایشی که تمدید نشد؛ تعهد بازیگران به پروژههای دیگر نه کم توجهی مخاطبان
وی درباره علت تمدید نشدن این نمایش و تعداد محدود اجراها، توضیح داد: این نمایش متأسفانه تمدید نشد، چون ۲ نفر از بازیگرانمان قرارداد فیلم داشتند و امکان تمدید فراهم نبود. اگر ۱۰ روز دیگر زمان داشتیم، شاید حدود ۲ هزار نفر دیگر نمایش را میدیدند. خیلی حیف شد که امکان اجرای طولانیتر نداشتیم. در مجموع حدود ۳۰ تا ۳۲ اجرا داشتیم اما خوشبختانه در تمام شبها سالن کاملاً پر بود. از آنجایی که سالها بود اثری با مجوز رسمی اجرا نکرده بودم، نمیدانستم با چه نوع استقبالی مواجه خواهیم شد، ولی نمایش با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد. شاید در تمام آن ۳۰ شب، تعداد کسانی که سالن را در میانه اجرا ترک کردند به ۱۰ نفر هم نرسید. در عوض تماشاگرانی داشتیم که ۳ یا ۴ بار برای دیدن این اثر نسبتاً طولانی آمده بودند.
«براساس دوشس ملفی» بازتولید میشود؟
رضاییراد درباره امکان بازتولید این نمایش در شرایط فعلی تئاتر ایران، عنوان کرد: قصد بازتولید این نمایش را ندارم و اگر قرار باشد برای کاری وقت بگذارم، ترجیح میدهم آن زمان صرف خلق اثر جدید شود. البته اگر هم قرار باشد «براساس دوشس ملفی» بازتولید شود، در شرایط فعلی کار بسیار سختی خواهد بود. این نمایش با ۲۵ بازیگر و ۵ نوازنده اجرا میشد یعنی هر شب حدود ۳۰ نفر روی صحنه حضور داشتند. در وضعیت اقتصادی امروز، اکثر بازیگران حاضر نیستند ۱۰ ماه از وقتشان را صرف پروژهای کنند که در نهایت عایدی مالی چشمگیری برایشان نخواهد داشت. بنابراین بازتولید چنین اثری، اگرچه ممکن است، اما بهشدت دشوار است مگر آنکه یک گروه همدل و همراه داشته باشید.
ریتمی که به سکون منجر نمیشد
رضاییراد درباره دلایل استقبال مخاطب از این نمایش و ویژگیهای اجرایی آن، بیان کرد: فرم اثر به شکلی طراحی شده بود که حتی یک لحظه سکون در صحنه وجود نداشت؛ یعنی بهمحض اینکه یک صحنه تمام میشد، بلافاصله صحنه بعد آغاز میشد. این ریتم تند و پیشرونده اجازه نمیداد مخاطب با لحظهای از سکون یا مکث مواجه شود. از نظر من این یکی از مهمترین عوامل جذب مخاطب بود.
وی افزود: علاوه بر ریتم، جذابیتهای بصری هم در این نمایش نقش مهمی داشتند؛ از طراحی نور و سایهها گرفته تا استفاده خلاقانه از موسیقی. من آگاهانه و با پذیرش ریسک، انتخاب موسیقی را به سمت موسیقی راک و امروزی بردم، چون معتقد بودم همهچیز در این نمایشنامه باید متفاوت باشد. طراحی لباسها هم به همین شکل بود؛ لباسهایی مندرس و غافلگیرکننده. صحنههایی در نمایش وجود داشت که تماشاگر انتظارشان را نداشت و ناگهان با تصاویری خیرهکننده روبهرو میشد.
رضاییراد درباره اهمیت گروه بازیگران نمایش توضیح داد: انتخاب بازیگران و نوع بازیشان بسیار در موفقیت کار مؤثر بود. بازیگرانی مثل باران کوثری، رضا بهبودی، میلاد شجره، فرنوش نیکاندیش و دیگر اعضای گروه، با حضور پرانرژی و هماهنگ خود روی صحنه، بار زیادی از اجرا را به دوش میکشیدند. گروه بازیگران پرشمار بودند و انرژی جمعی آنان نقش مهمی در خلق فضای اثر داشت.
درباب احترام به شعور مخاطب
وی در پایان تأکید کرد: تماشاگر از همان ابتدا میفهمد که با اثری طرف است که به شعورش و به وقتش احترام گذاشته شده است. من فکر میکنم همین احترام به مخاطب، در کنار فرم اجرایی متفاوت، موسیقی، طراحی صحنه و لباس و بازیهای دقیق، از عوامل اصلی موفقیت و تأثیرگذاری «براساس دوشس ملفی» بودند.
گروه بازیگران «براساس دوشس ملفی» متشکل از رضا بهبودی، احمد ساعتچیان، باران کوثری، میلاد رحیمی، میلاد شجره، فربد فرهنگ، محسن نوری، سیما مبارک شاهی، سینا کرمی، روجا جعفری، فرنوش نیکاندیش، سمانه حسینی، مژده امینی، پدرام صمدی، امین اسلامی، اکبر حیاتی بود.
همچنین سایر بازیگران این نمایش را مجتبی جمشیدی، شایان براری، حدیث حسنی، امید رضایی، شهرزاد شکیبا، بهار اعتماد، فرید شهریاری، فرید اخباری، امین بنیهاشمی و علی بهمنی تشکیل میدادند.
همچنین سمانه حسینی طراح لباس، معین رضاییراد آهنگساز، داوود ونداده مدیر صحنه، نرگس فرشی برنامه ریز، میلاد رحیمی دستیار اول کارگردان، شهاب رهنما دستیار دوم کارگردان، نوشین جعفری عکاس و محسن قرایی بهعنوان مجری طرح از دیگر عوامل این نمایش بودند.
خبرگزاری مهر – گروه هنر-علی حیدری؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۷ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالنهای تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطرهانگیز و پر مخاطب.
شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.
از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمعآوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروریبر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم. از این رو در هفتاد و هشتمین گام از مرور «چهاردهه خاطرات صحنه» به سراغ نمایش «براساس دوشس ملفی» به کارگردانی محمد رضاییراد که در سال ۱۳۹۵ در تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفت، رفتیم.
نگاهی به یک کارنامه نمایشی؛ از «گزارش خواب» تا «براساس دوشس ملفی»
محمد رضایی راد در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. او فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری ایرانی است. عمده فعالیتهای نوشتاری رضاییراد در نگارش نمایشنامه بوده است که برخی از نمایشنامههای او عبارتند از «رقصی چنین»، «رؤیای طاهرهگان خاموش»، «بازگشت به خان نخست و هشتمین خان»، «گزارش خواب»، «فرشته تاریخ»، «فعل»، «صدای آهسته»، «ناکجا و دو نمایشنامه دیگر»، «و این تنها بازی جهان بود …» و «بر اساس دوشس ملفی» (با همکاری نغمه ثمینی). نشر بیدگل بسیاری از نمایشنامههای محمد رضاییراد را منتشر کرده است.
بازخوانی یک تراژدی از وبستر با رویکردی مدرن
نمایش «براساس دوشس ملفی» روایت داستان ۲ برادر است که به خاطر ثروت خواهرشان، دوشس ملفی، تلاش میکنند تا مانع ازدواج مجدد وی شوند. اما دوشس برخلاف میل برادرانش به صورت مخفیانه ازدواج میکند. این اثر که برگرفته از تراژدی کلاسیک جان وبستر است، به قلم نغمه ثمینی و محمد رضاییراد بازخوانی شده و دیالوگها و تفسیرهای جدیدی به آن افزوده شده است. در عین وفاداری به متن اصلی، آنها توانستهاند متنی تازه و مستقل خلق کنند که هم به فضای کلاسیک اثر احترام میگذارد و هم رویکردی مدرن و متناسب با زمانه امروز دارد. فرایند شکلگیری این نمایش حدود ۲ ماه به طول انجامید و تمرینات آن بهصورت فشرده و طولانی در فضایی غیرمتعارف در خیابان میرعماد برگزار شد. گروهی بزرگ از بازیگران و نوازندگان در اجرای این نمایش حضور داشتند که فرم اجرایی آن به گونهای طراحی شده بود که صحنهها بدون وقفه و سکون، یکی پس از دیگری پیش میرفتند. در اجرا، توجه ویژهای به جزئیات بصری، نورپردازی، موسیقی زنده و طراحی صحنه شده بود تا فضایی متفاوت و ملموس برای مخاطب فراهم شود.
این اجرا حدود ۳۰ شب روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان مواجه شد؛ هرچند به دلیل تعهدات بازیگران به پروژههای دیگر، امکان تمدید آن فراهم نشد.
«براساس دوشس ملفی» پس از یک غیبت چندساله!
محمد رضاییراد، کارگردان نمایش «براساس دوشس ملفی» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرایند شکلگیری این نمایش گفت: بعد از چندین سال کار نکردن که بخشی از آن خواسته خودم بود و بخشی دیگر ناخواسته، تصمیم گرفتم نمایشی را با مجوز روی صحنه بیاورم.
وی افزود: بچههای گروه من واقعاً مشتاق بودند که نمایشی برای اجرای عمومی داشته باشیم و تمرینات نمایش «براساس دوشس ملفی» را آغاز کردیم. این تمرینات حدود ۹ ماه تا یک سال به طول انجامید. نمایش ما کاری بلند و سنگین بود که زمان اجرای آن بیش از ۳ ساعت بود.
برآمده از یک سنت تئاتری با آثار طولانی مدت
رضاییراد درباره زمان طولانی این نمایش، توضیح داد: ما شاگرد سنتی از تئاتری هستیم که در آن اجرای آثار نمایشی بالای ۲ ساعت کاملاً طبیعی بود. استادانی چون آقای سمندریان، داوود رشیدی، دکتر رفیعی و آقای بیضایی نمایشهایی با زمانهای طولانی خلق کردهاند. خوشبختانه این نوع نگاه از همان دوران برای ما شکل گرفت و من دوست داشتم که در همین مسیر حرکت کنم.
وی با اشاره به نگرانی گروه درباره زمان طولانی اجرا، افزود: در گروه این نگرانی وجود داشت که ممکن است تماشاگر تحمل اجرای طولانی را نداشته باشد. اما به گمان من نمایش «براساس دوشس ملفی» اثبات کرد که اگر اثری به شعور مخاطب احترام بگذارد، مخاطب تا پایان با دقت آن را دنبال خواهد کرد.
رضاییراد تأکید کرد: من در طول تمرینها بارها به بازیگران گفتم که این نمایش طولانی است؛ مدت زمان آن حدود ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه بود و با احتساب ورود و خروج، ممکن بود نزدیک به چهار ساعت وقت مخاطب را بگیرد. اما همیشه میگفتم که مطمئنم تماشاگر سالن را ترک نخواهد کرد. اگر هم خسته شود یا برود، این مسئولیت با من است نه با شما. یقین داشتم که مخاطب درک خواهد کرد که ما به شعورش احترام گذاشتهایم.
به مرگی ملالآور نخواهم مرد!
کارگردان «براساس دوشس ملفی» درباره انگیزه انتخاب این نمایشنامه، عنوان کرد: فکر میکنم این نکته را در بروشور و مقدمه نمایشنامه که توسط نشر بیدگل منتشر شده نیز نوشتهام؛ در متن نمایشنامه «دوشس ملفی» نوشته جان وبستر آمده است: «به مرگی ملالآور نخواهم مرد». وقتی این جمله را خواندم با خودم فکر کردم که چطور ممکن است انسانی به مرگی ملالآور نمیرد و مرگ خودش را شکوهمند کند؟ این همان جرقه اولیهای بود که باعث شد سراغ این اثر بروم.
همکاری با نغمهثمینی؛ کسی که نمایشنامههای دوره الیزابت را میشناخت
وی افزود: خوشبختانه همه دوستان همکاری خوبی داشتند و از همان ابتدا با خانم نغمه ثمینی به این نتیجه رسیدیم که نمایشنامه را با هم بنویسیم. چون ایشان تسلط خوبی بر نمایشهای دوره الیزابت دارند. خوشحالم که این تجربه نشان داد بسیاری از پارامترها در تئاتر قابل جابهجایی هستند؛ اینکه کمتر سراغ نمایشنامههای کلاسیک میرویم، یا اگر هم میرویم بازنویسیهایی کمرمق انجام میدهیم اما در این تجربه نشان دادیم که میتوان با اقتباس و بازنویسی هم ساختمان اثر را مدرن کرد و هم محتوای آن را.
رضاییراد در ادامه درباره تجربه حاصل از فرایند مدرن شدن متن «براساس دوشس ملفی» بیان کرد: پس از این تجربه، همین شیوه را در نمایش «فرشته تاریخ» نیز به کار گرفتم و نتیجهاش مدرن شدن نمایشنامه بود؛ هم از نظر دیداری و هم از نظر محتوایی.
رضاییراد در ادامه درباره همکاریاش با نغمه ثمینی در نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» توضیح داد: همکاری ۲ نویسنده در تئاتر امری نادر است. معمولاً نمایشنامهنویس، متن را به تنهایی مینویسد. البته در فیلمنامهنویسی شرایط متفاوت است؛ آنجا مسئله سفارش مطرح است و در نتیجه آنچه در نهایت روی پرده میرود، الزاماً امضای نهایی نویسنده را ندارد. اما در نمایشنامه یا رمان، معمولاً با آثاری مواجه هستیم که تنها یک نویسنده دارند و چنین همکاریهایی حتی در سطح جهانی نیز بسیار کمتعداد است. به نظرم در ایران، «براساس دوشس ملفی» از نخستین تجربههایی بود که ۲ نمایشنامهنویس به صورت مشترک متنی را نوشتند.
زبان مشترکی که حاصل از همکاری طولانی مدت بود؛ مخالفت نخستین بدعت کاری!
وی افزود: زبان مشترک من و نغمه ثمینی حاصل همکاری طولانیمدتمان در گذشته بود. ما چند فیلمنامه مشترک نوشته بودیم و همین تجربه باعث شده بود که زبان و شیوه کار یکدیگر را بهخوبی بشناسیم. نحوه همکاریمان در «براساس دوشس ملفی» اینطور بود که از همان ابتدا توافق کردیم هرچه من مینویسم او مخالفت کند و بالعکس. بهعبارتی، مخالفت از ابتدا در ساختار همکاریمان تعریف شد. این کار باعث میشود دیگر مشکلی پیش نیاید، چون اگر اختلافنظری هم هست، از ابتدا جزو روش کار بوده است. گاهی خودشیفتگیهای معمول مانع از بیان نقد میشود اما وقتی مخالفت بخشی از فرآیند باشد، دیگر مشکلی ایجاد نمیشود.
رضاییراد با اشاره به تجربه این همکاری، یادآور شد: در این دوره ما دوستی عمیقی هم داشتیم و تجربه نگارش مشترک نمایشنامه، تجربهای بسیار جذاب و لذتبخش بود. همه اعضای گروه هم از نتیجه کار رضایت داشتند. یکی از نکاتی که برایم جالب بود، این بود که وقتی نمایشنامه تمام شد و قرار بود تمرینات را آغاز کنیم، شب قبل از شروع تمرینات به نغمه ثمینی گفتم که به نظرم نمایشنامه خوب نیست. حس میکردم که هنوز روح اثر، مدرن نیست و مسائل امروز جهان ما در آن غایب است. به همین دلیل دوباره یک ماه و نیم نشستیم و روی متن کار کردیم.
«زنان تروا» و «هکوب» همکاریهای بعدی
رضاییراد درباره دیگر همکاری مشترک با ثمینی بیان کرد: حدود ۲ سال پیش هم همکاری دیگری داشتیم درباره بازنویسی ۲ اثر اوریپید، از جمله «زنان تروا» و «هکوب»، که آن هم تجربهای بسیار جذاب بود، هرچند در نهایت از اجرای آن انصراف دادم.
رضاییراد درباره زمان صرفشده برای نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» گفت: به طور کلی فرآیند شکلگیری این اثر حدود ۲ ماه تا ۲ ماه و نیم طول کشید. البته من درباره تفاوت تولید اثر در آن زمان و اکنون نمیتوانم قضاوت دقیقی داشته باشم، چون همواره با گروه خودم کار کردهام و هیچگاه کاری را به سفارش نپذیرفتهام. برای من چندان فرقی نمیکند چون برای نگارش هر متن، وقت زیادی میگذارم و گاه تا ۱۰ بار آن را بازنویسی میکنم. تا زمانی که متن کامل نشده، آن را در اختیار بازیگران نمیگذارم.
پس از آغاز تمرین، دیگر متن تقدسی ندارد؛ عدم تعهد حتی به پیشنهادات خود
وی ادامه داد: زمانی که نگارش متن تمام میشود و تمرینها آغاز میشود، دیگر برایم متن تقدسی ندارد و بسیار کم پیش میآید که پس از آغاز تمرین، صحنهای را تغییر دهم، چراکه از قبل مفصل روی آن کار کردهام. با این حال، این احتمال وجود دارد که در حین اجرا، حتی به پیشنهادهای خودم هم پایبند نمانم و صحنهای را به شکلی کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن داشتم، به اجرا درآورم. شاید دلیل تمرکز آثارم بر متن، به این بازگردد که خودم نمایشنامهنویس هستم.
دیگر با هیچ سالنی جز تئاترشهر کار نخواهم کرد!
رضاییراد ضمن اشاره به تجربه همکاری اش با سالنهای خصوصی، تصریح کرد: من در تمام دوران کاریام، چه در گذشته و چه اکنون، خیلی دنبال گرفتن سالن نبودهام اما پس از تجربه همکاری با تئاتر مستقل تهران به این نتیجه رسیدم که دیگر با هیچ سالنی غیر از تئاترشهر کار نکنم. در سالنهای خصوصی مسئله مالی بسیار مهم است که البته حق دارند؛ وقتی فضایی بزرگ را در اختیار دارند، باید هزینههایش را از اجراها تأمین کنند. ولی با وجود همه نکات مثبت، این بُعد منفی هم وجود داشت که از ابتدا با آن مخالف بودم. با این حال، در نهایت نفهمیدم چطور شد که اجرایی دیگر قبل از اجرای ما در همان سالن انجام شد و ما تنها از ۲۰ دقیقه قبل میتوانستیم سالن را در اختیار داشته باشیم.
درگیری با صنف دکانداران و مغازه داران در تئاتر خصوصی
وی افزود: متأسفانه آنچه تحت عنوان «تئاتر خصوصی» در دهه ۹۰ به ما معرفی شد، در عمل به چیزی دیگر بدل شد. ما فکر میکردیم اگر از سالنهای دولتی مانند تئاترشهر بیرون بیاییم، اتفاقی مثبت میافتد. اما نمیدانستیم که درگیر صنفی از دکانداران و مغازهداران خواهیم شد!
رضاییراد درباره تجربه اجرای آثارش در مجموعه تئاترشهر توضیح داد: در آن دوره، ۲ نمایش «فعل» و «فرشته تاریخ» را در تئاترشهر اجرا کردم. همکاری با عوامل فنی تئاترشهر، از گروه نور و صدا گرفته تا بچههای صحنه، برایم تجربهای فوقالعاده بود. هنوز که هنوز است، بهترین خاطره خوش من از کار کردن در تئاترشهر، مربوط به همین ۲ اثر است. در نمایش «فعل» که در دوران مدیریت پیمان شریعتی بر تئاترشهر اجرا شد، او حمایت کامل از اجرا داشت. اما فراتر از شخص مدیر، من میخواهم از کل مجموعه فنی تئاترشهر تشکر کنم کسانی که باعث شدند از آن ۲ تجربه، خاطرهای کاملاً رضایتبخش برایم باقی بماند.
متفاوت عمل کردن؛ نقطه آغاز «براساس دوشس ملفی»
وی درباره فرآیند تمرین نمایش «براساس دوشس ملفی» گفت: پیش از آغاز تمرینهای جدی، با گروه شروع کردیم به انجام یکسری بازیها؛ تمرینهایی برای اینکه به شیوهای متفاوت راه برویم، نگاه کنیم و کلاً نوعی رفتار فیزیکی تازه را تجربه کنیم. خوشبختانه در آن زمان، یکی از دوستانمان خانهای متروکه در خیابان میرعماد در اختیارمان گذاشت و تمام دوران تمرین را آنجا مستقر بودیم. تمرینها بسیار فشرده بود؛ گاهی روزی ۷ تا ۸ ساعت تمرین میکردیم. گروهها بهتناوب در آن خانه حضور پیدا میکردند. مثلاً گروه یکی از صحنهها تمرین میکرد و گروه صحنه بعدی آماده میشد.
حضور مگسی مزاحم در تمرین؛ شکلگیری یک فاصلهگذاری جدید
رضاییراد در ادامه افزود: تمرینات ما آنقدر جدی و پرفشار بود که گاهی اتفاقات کوچک الهامبخش شکلگیری بخشهایی از نمایش میشد. مثلاً در یکی از تمرینها که مربوط به یکی دو ماه آخر تمرین بود، مگسی جلوی صورتم پرواز میکرد و تلاش میکردم آن را کنار بزنم. همین اتفاق به شکلی کاملاً تصادفی بدل به یکی از لحظات کلیدی نمایش شد؛ تصویری از بارگاه کاخ ملفی که پر از مگس و پشه و سوسک است و بازیگران مدام در حال کنار زدن این حشرات هستند. این تصویر، نهتنها به فضای اثر غنا بخشید، بلکه به شیوهای از فاصلهگذاری هم تبدیل شد. اگر بخواهم امروز مثالی برای فاصلهگذاری بزنم، قطعاً به همین مگس اشاره میکنم. حتی در صحنهای عاشقانه، مگسی مزاحم میتواند گفتگو را مدام دچار اخلال کند و آن را از ساحت رومانتیک فاصله دهد. در طول تمرینات، این شوخی هم بینمان رایج شده بود که مثلاً در این بخش از صحنه، «یک مگسی بپرانیم یا سوسکی بکشیم!»
نمایشی که تمدید نشد؛ تعهد بازیگران به پروژههای دیگر نه کم توجهی مخاطبان
وی درباره علت تمدید نشدن این نمایش و تعداد محدود اجراها، توضیح داد: این نمایش متأسفانه تمدید نشد، چون ۲ نفر از بازیگرانمان قرارداد فیلم داشتند و امکان تمدید فراهم نبود. اگر ۱۰ روز دیگر زمان داشتیم، شاید حدود ۲ هزار نفر دیگر نمایش را میدیدند. خیلی حیف شد که امکان اجرای طولانیتر نداشتیم. در مجموع حدود ۳۰ تا ۳۲ اجرا داشتیم اما خوشبختانه در تمام شبها سالن کاملاً پر بود. از آنجایی که سالها بود اثری با مجوز رسمی اجرا نکرده بودم، نمیدانستم با چه نوع استقبالی مواجه خواهیم شد، ولی نمایش با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد. شاید در تمام آن ۳۰ شب، تعداد کسانی که سالن را در میانه اجرا ترک کردند به ۱۰ نفر هم نرسید. در عوض تماشاگرانی داشتیم که ۳ یا ۴ بار برای دیدن این اثر نسبتاً طولانی آمده بودند.
«براساس دوشس ملفی» بازتولید میشود؟
رضاییراد درباره امکان بازتولید این نمایش در شرایط فعلی تئاتر ایران، عنوان کرد: قصد بازتولید این نمایش را ندارم و اگر قرار باشد برای کاری وقت بگذارم، ترجیح میدهم آن زمان صرف خلق اثر جدید شود. البته اگر هم قرار باشد «براساس دوشس ملفی» بازتولید شود، در شرایط فعلی کار بسیار سختی خواهد بود. این نمایش با ۲۵ بازیگر و ۵ نوازنده اجرا میشد یعنی هر شب حدود ۳۰ نفر روی صحنه حضور داشتند. در وضعیت اقتصادی امروز، اکثر بازیگران حاضر نیستند ۱۰ ماه از وقتشان را صرف پروژهای کنند که در نهایت عایدی مالی چشمگیری برایشان نخواهد داشت. بنابراین بازتولید چنین اثری، اگرچه ممکن است، اما بهشدت دشوار است مگر آنکه یک گروه همدل و همراه داشته باشید.
ریتمی که به سکون منجر نمیشد
رضاییراد درباره دلایل استقبال مخاطب از این نمایش و ویژگیهای اجرایی آن، بیان کرد: فرم اثر به شکلی طراحی شده بود که حتی یک لحظه سکون در صحنه وجود نداشت؛ یعنی بهمحض اینکه یک صحنه تمام میشد، بلافاصله صحنه بعد آغاز میشد. این ریتم تند و پیشرونده اجازه نمیداد مخاطب با لحظهای از سکون یا مکث مواجه شود. از نظر من این یکی از مهمترین عوامل جذب مخاطب بود.
وی افزود: علاوه بر ریتم، جذابیتهای بصری هم در این نمایش نقش مهمی داشتند؛ از طراحی نور و سایهها گرفته تا استفاده خلاقانه از موسیقی. من آگاهانه و با پذیرش ریسک، انتخاب موسیقی را به سمت موسیقی راک و امروزی بردم، چون معتقد بودم همهچیز در این نمایشنامه باید متفاوت باشد. طراحی لباسها هم به همین شکل بود؛ لباسهایی مندرس و غافلگیرکننده. صحنههایی در نمایش وجود داشت که تماشاگر انتظارشان را نداشت و ناگهان با تصاویری خیرهکننده روبهرو میشد.
رضاییراد درباره اهمیت گروه بازیگران نمایش توضیح داد: انتخاب بازیگران و نوع بازیشان بسیار در موفقیت کار مؤثر بود. بازیگرانی مثل باران کوثری، رضا بهبودی، میلاد شجره، فرنوش نیکاندیش و دیگر اعضای گروه، با حضور پرانرژی و هماهنگ خود روی صحنه، بار زیادی از اجرا را به دوش میکشیدند. گروه بازیگران پرشمار بودند و انرژی جمعی آنان نقش مهمی در خلق فضای اثر داشت.
درباب احترام به شعور مخاطب
وی در پایان تأکید کرد: تماشاگر از همان ابتدا میفهمد که با اثری طرف است که به شعورش و به وقتش احترام گذاشته شده است. من فکر میکنم همین احترام به مخاطب، در کنار فرم اجرایی متفاوت، موسیقی، طراحی صحنه و لباس و بازیهای دقیق، از عوامل اصلی موفقیت و تأثیرگذاری «براساس دوشس ملفی» بودند.
گروه بازیگران «براساس دوشس ملفی» متشکل از رضا بهبودی، احمد ساعتچیان، باران کوثری، میلاد رحیمی، میلاد شجره، فربد فرهنگ، محسن نوری، سیما مبارک شاهی، سینا کرمی، روجا جعفری، فرنوش نیکاندیش، سمانه حسینی، مژده امینی، پدرام صمدی، امین اسلامی، اکبر حیاتی بود.
همچنین سایر بازیگران این نمایش را مجتبی جمشیدی، شایان براری، حدیث حسنی، امید رضایی، شهرزاد شکیبا، بهار اعتماد، فرید شهریاری، فرید اخباری، امین بنیهاشمی و علی بهمنی تشکیل میدادند.
همچنین سمانه حسینی طراح لباس، معین رضاییراد آهنگساز، داوود ونداده مدیر صحنه، نرگس فرشی برنامه ریز، میلاد رحیمی دستیار اول کارگردان، شهاب رهنما دستیار دوم کارگردان، نوشین جعفری عکاس و محسن قرایی بهعنوان مجری طرح از دیگر عوامل این نمایش بودند.
خبرگزاری مهر – گروه هنر-علی حیدری؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۷ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالنهای تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطرهانگیز و پر مخاطب.
شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.
از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمعآوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروریبر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم. از این رو در هفتاد و هشتمین گام از مرور «چهاردهه خاطرات صحنه» به سراغ نمایش «براساس دوشس ملفی» به کارگردانی محمد رضاییراد که در سال ۱۳۹۵ در تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفت، رفتیم.
نگاهی به یک کارنامه نمایشی؛ از «گزارش خواب» تا «براساس دوشس ملفی»
محمد رضایی راد در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. او فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری ایرانی است. عمده فعالیتهای نوشتاری رضاییراد در نگارش نمایشنامه بوده است که برخی از نمایشنامههای او عبارتند از «رقصی چنین»، «رؤیای طاهرهگان خاموش»، «بازگشت به خان نخست و هشتمین خان»، «گزارش خواب»، «فرشته تاریخ»، «فعل»، «صدای آهسته»، «ناکجا و دو نمایشنامه دیگر»، «و این تنها بازی جهان بود …» و «بر اساس دوشس ملفی» (با همکاری نغمه ثمینی). نشر بیدگل بسیاری از نمایشنامههای محمد رضاییراد را منتشر کرده است.
بازخوانی یک تراژدی از وبستر با رویکردی مدرن
نمایش «براساس دوشس ملفی» روایت داستان ۲ برادر است که به خاطر ثروت خواهرشان، دوشس ملفی، تلاش میکنند تا مانع ازدواج مجدد وی شوند. اما دوشس برخلاف میل برادرانش به صورت مخفیانه ازدواج میکند. این اثر که برگرفته از تراژدی کلاسیک جان وبستر است، به قلم نغمه ثمینی و محمد رضاییراد بازخوانی شده و دیالوگها و تفسیرهای جدیدی به آن افزوده شده است. در عین وفاداری به متن اصلی، آنها توانستهاند متنی تازه و مستقل خلق کنند که هم به فضای کلاسیک اثر احترام میگذارد و هم رویکردی مدرن و متناسب با زمانه امروز دارد. فرایند شکلگیری این نمایش حدود ۲ ماه به طول انجامید و تمرینات آن بهصورت فشرده و طولانی در فضایی غیرمتعارف در خیابان میرعماد برگزار شد. گروهی بزرگ از بازیگران و نوازندگان در اجرای این نمایش حضور داشتند که فرم اجرایی آن به گونهای طراحی شده بود که صحنهها بدون وقفه و سکون، یکی پس از دیگری پیش میرفتند. در اجرا، توجه ویژهای به جزئیات بصری، نورپردازی، موسیقی زنده و طراحی صحنه شده بود تا فضایی متفاوت و ملموس برای مخاطب فراهم شود.
این اجرا حدود ۳۰ شب روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان مواجه شد؛ هرچند به دلیل تعهدات بازیگران به پروژههای دیگر، امکان تمدید آن فراهم نشد.
«براساس دوشس ملفی» پس از یک غیبت چندساله!
محمد رضاییراد، کارگردان نمایش «براساس دوشس ملفی» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرایند شکلگیری این نمایش گفت: بعد از چندین سال کار نکردن که بخشی از آن خواسته خودم بود و بخشی دیگر ناخواسته، تصمیم گرفتم نمایشی را با مجوز روی صحنه بیاورم.
وی افزود: بچههای گروه من واقعاً مشتاق بودند که نمایشی برای اجرای عمومی داشته باشیم و تمرینات نمایش «براساس دوشس ملفی» را آغاز کردیم. این تمرینات حدود ۹ ماه تا یک سال به طول انجامید. نمایش ما کاری بلند و سنگین بود که زمان اجرای آن بیش از ۳ ساعت بود.
برآمده از یک سنت تئاتری با آثار طولانی مدت
رضاییراد درباره زمان طولانی این نمایش، توضیح داد: ما شاگرد سنتی از تئاتری هستیم که در آن اجرای آثار نمایشی بالای ۲ ساعت کاملاً طبیعی بود. استادانی چون آقای سمندریان، داوود رشیدی، دکتر رفیعی و آقای بیضایی نمایشهایی با زمانهای طولانی خلق کردهاند. خوشبختانه این نوع نگاه از همان دوران برای ما شکل گرفت و من دوست داشتم که در همین مسیر حرکت کنم.
وی با اشاره به نگرانی گروه درباره زمان طولانی اجرا، افزود: در گروه این نگرانی وجود داشت که ممکن است تماشاگر تحمل اجرای طولانی را نداشته باشد. اما به گمان من نمایش «براساس دوشس ملفی» اثبات کرد که اگر اثری به شعور مخاطب احترام بگذارد، مخاطب تا پایان با دقت آن را دنبال خواهد کرد.
رضاییراد تأکید کرد: من در طول تمرینها بارها به بازیگران گفتم که این نمایش طولانی است؛ مدت زمان آن حدود ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه بود و با احتساب ورود و خروج، ممکن بود نزدیک به چهار ساعت وقت مخاطب را بگیرد. اما همیشه میگفتم که مطمئنم تماشاگر سالن را ترک نخواهد کرد. اگر هم خسته شود یا برود، این مسئولیت با من است نه با شما. یقین داشتم که مخاطب درک خواهد کرد که ما به شعورش احترام گذاشتهایم.
به مرگی ملالآور نخواهم مرد!
کارگردان «براساس دوشس ملفی» درباره انگیزه انتخاب این نمایشنامه، عنوان کرد: فکر میکنم این نکته را در بروشور و مقدمه نمایشنامه که توسط نشر بیدگل منتشر شده نیز نوشتهام؛ در متن نمایشنامه «دوشس ملفی» نوشته جان وبستر آمده است: «به مرگی ملالآور نخواهم مرد». وقتی این جمله را خواندم با خودم فکر کردم که چطور ممکن است انسانی به مرگی ملالآور نمیرد و مرگ خودش را شکوهمند کند؟ این همان جرقه اولیهای بود که باعث شد سراغ این اثر بروم.
همکاری با نغمهثمینی؛ کسی که نمایشنامههای دوره الیزابت را میشناخت
وی افزود: خوشبختانه همه دوستان همکاری خوبی داشتند و از همان ابتدا با خانم نغمه ثمینی به این نتیجه رسیدیم که نمایشنامه را با هم بنویسیم. چون ایشان تسلط خوبی بر نمایشهای دوره الیزابت دارند. خوشحالم که این تجربه نشان داد بسیاری از پارامترها در تئاتر قابل جابهجایی هستند؛ اینکه کمتر سراغ نمایشنامههای کلاسیک میرویم، یا اگر هم میرویم بازنویسیهایی کمرمق انجام میدهیم اما در این تجربه نشان دادیم که میتوان با اقتباس و بازنویسی هم ساختمان اثر را مدرن کرد و هم محتوای آن را.
رضاییراد در ادامه درباره تجربه حاصل از فرایند مدرن شدن متن «براساس دوشس ملفی» بیان کرد: پس از این تجربه، همین شیوه را در نمایش «فرشته تاریخ» نیز به کار گرفتم و نتیجهاش مدرن شدن نمایشنامه بود؛ هم از نظر دیداری و هم از نظر محتوایی.
رضاییراد در ادامه درباره همکاریاش با نغمه ثمینی در نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» توضیح داد: همکاری ۲ نویسنده در تئاتر امری نادر است. معمولاً نمایشنامهنویس، متن را به تنهایی مینویسد. البته در فیلمنامهنویسی شرایط متفاوت است؛ آنجا مسئله سفارش مطرح است و در نتیجه آنچه در نهایت روی پرده میرود، الزاماً امضای نهایی نویسنده را ندارد. اما در نمایشنامه یا رمان، معمولاً با آثاری مواجه هستیم که تنها یک نویسنده دارند و چنین همکاریهایی حتی در سطح جهانی نیز بسیار کمتعداد است. به نظرم در ایران، «براساس دوشس ملفی» از نخستین تجربههایی بود که ۲ نمایشنامهنویس به صورت مشترک متنی را نوشتند.
زبان مشترکی که حاصل از همکاری طولانی مدت بود؛ مخالفت نخستین بدعت کاری!
وی افزود: زبان مشترک من و نغمه ثمینی حاصل همکاری طولانیمدتمان در گذشته بود. ما چند فیلمنامه مشترک نوشته بودیم و همین تجربه باعث شده بود که زبان و شیوه کار یکدیگر را بهخوبی بشناسیم. نحوه همکاریمان در «براساس دوشس ملفی» اینطور بود که از همان ابتدا توافق کردیم هرچه من مینویسم او مخالفت کند و بالعکس. بهعبارتی، مخالفت از ابتدا در ساختار همکاریمان تعریف شد. این کار باعث میشود دیگر مشکلی پیش نیاید، چون اگر اختلافنظری هم هست، از ابتدا جزو روش کار بوده است. گاهی خودشیفتگیهای معمول مانع از بیان نقد میشود اما وقتی مخالفت بخشی از فرآیند باشد، دیگر مشکلی ایجاد نمیشود.
رضاییراد با اشاره به تجربه این همکاری، یادآور شد: در این دوره ما دوستی عمیقی هم داشتیم و تجربه نگارش مشترک نمایشنامه، تجربهای بسیار جذاب و لذتبخش بود. همه اعضای گروه هم از نتیجه کار رضایت داشتند. یکی از نکاتی که برایم جالب بود، این بود که وقتی نمایشنامه تمام شد و قرار بود تمرینات را آغاز کنیم، شب قبل از شروع تمرینات به نغمه ثمینی گفتم که به نظرم نمایشنامه خوب نیست. حس میکردم که هنوز روح اثر، مدرن نیست و مسائل امروز جهان ما در آن غایب است. به همین دلیل دوباره یک ماه و نیم نشستیم و روی متن کار کردیم.
«زنان تروا» و «هکوب» همکاریهای بعدی
رضاییراد درباره دیگر همکاری مشترک با ثمینی بیان کرد: حدود ۲ سال پیش هم همکاری دیگری داشتیم درباره بازنویسی ۲ اثر اوریپید، از جمله «زنان تروا» و «هکوب»، که آن هم تجربهای بسیار جذاب بود، هرچند در نهایت از اجرای آن انصراف دادم.
رضاییراد درباره زمان صرفشده برای نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» گفت: به طور کلی فرآیند شکلگیری این اثر حدود ۲ ماه تا ۲ ماه و نیم طول کشید. البته من درباره تفاوت تولید اثر در آن زمان و اکنون نمیتوانم قضاوت دقیقی داشته باشم، چون همواره با گروه خودم کار کردهام و هیچگاه کاری را به سفارش نپذیرفتهام. برای من چندان فرقی نمیکند چون برای نگارش هر متن، وقت زیادی میگذارم و گاه تا ۱۰ بار آن را بازنویسی میکنم. تا زمانی که متن کامل نشده، آن را در اختیار بازیگران نمیگذارم.
پس از آغاز تمرین، دیگر متن تقدسی ندارد؛ عدم تعهد حتی به پیشنهادات خود
وی ادامه داد: زمانی که نگارش متن تمام میشود و تمرینها آغاز میشود، دیگر برایم متن تقدسی ندارد و بسیار کم پیش میآید که پس از آغاز تمرین، صحنهای را تغییر دهم، چراکه از قبل مفصل روی آن کار کردهام. با این حال، این احتمال وجود دارد که در حین اجرا، حتی به پیشنهادهای خودم هم پایبند نمانم و صحنهای را به شکلی کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن داشتم، به اجرا درآورم. شاید دلیل تمرکز آثارم بر متن، به این بازگردد که خودم نمایشنامهنویس هستم.
دیگر با هیچ سالنی جز تئاترشهر کار نخواهم کرد!
رضاییراد ضمن اشاره به تجربه همکاری اش با سالنهای خصوصی، تصریح کرد: من در تمام دوران کاریام، چه در گذشته و چه اکنون، خیلی دنبال گرفتن سالن نبودهام اما پس از تجربه همکاری با تئاتر مستقل تهران به این نتیجه رسیدم که دیگر با هیچ سالنی غیر از تئاترشهر کار نکنم. در سالنهای خصوصی مسئله مالی بسیار مهم است که البته حق دارند؛ وقتی فضایی بزرگ را در اختیار دارند، باید هزینههایش را از اجراها تأمین کنند. ولی با وجود همه نکات مثبت، این بُعد منفی هم وجود داشت که از ابتدا با آن مخالف بودم. با این حال، در نهایت نفهمیدم چطور شد که اجرایی دیگر قبل از اجرای ما در همان سالن انجام شد و ما تنها از ۲۰ دقیقه قبل میتوانستیم سالن را در اختیار داشته باشیم.
درگیری با صنف دکانداران و مغازه داران در تئاتر خصوصی
وی افزود: متأسفانه آنچه تحت عنوان «تئاتر خصوصی» در دهه ۹۰ به ما معرفی شد، در عمل به چیزی دیگر بدل شد. ما فکر میکردیم اگر از سالنهای دولتی مانند تئاترشهر بیرون بیاییم، اتفاقی مثبت میافتد. اما نمیدانستیم که درگیر صنفی از دکانداران و مغازهداران خواهیم شد!
رضاییراد درباره تجربه اجرای آثارش در مجموعه تئاترشهر توضیح داد: در آن دوره، ۲ نمایش «فعل» و «فرشته تاریخ» را در تئاترشهر اجرا کردم. همکاری با عوامل فنی تئاترشهر، از گروه نور و صدا گرفته تا بچههای صحنه، برایم تجربهای فوقالعاده بود. هنوز که هنوز است، بهترین خاطره خوش من از کار کردن در تئاترشهر، مربوط به همین ۲ اثر است. در نمایش «فعل» که در دوران مدیریت پیمان شریعتی بر تئاترشهر اجرا شد، او حمایت کامل از اجرا داشت. اما فراتر از شخص مدیر، من میخواهم از کل مجموعه فنی تئاترشهر تشکر کنم کسانی که باعث شدند از آن ۲ تجربه، خاطرهای کاملاً رضایتبخش برایم باقی بماند.
متفاوت عمل کردن؛ نقطه آغاز «براساس دوشس ملفی»
وی درباره فرآیند تمرین نمایش «براساس دوشس ملفی» گفت: پیش از آغاز تمرینهای جدی، با گروه شروع کردیم به انجام یکسری بازیها؛ تمرینهایی برای اینکه به شیوهای متفاوت راه برویم، نگاه کنیم و کلاً نوعی رفتار فیزیکی تازه را تجربه کنیم. خوشبختانه در آن زمان، یکی از دوستانمان خانهای متروکه در خیابان میرعماد در اختیارمان گذاشت و تمام دوران تمرین را آنجا مستقر بودیم. تمرینها بسیار فشرده بود؛ گاهی روزی ۷ تا ۸ ساعت تمرین میکردیم. گروهها بهتناوب در آن خانه حضور پیدا میکردند. مثلاً گروه یکی از صحنهها تمرین میکرد و گروه صحنه بعدی آماده میشد.
حضور مگسی مزاحم در تمرین؛ شکلگیری یک فاصلهگذاری جدید
رضاییراد در ادامه افزود: تمرینات ما آنقدر جدی و پرفشار بود که گاهی اتفاقات کوچک الهامبخش شکلگیری بخشهایی از نمایش میشد. مثلاً در یکی از تمرینها که مربوط به یکی دو ماه آخر تمرین بود، مگسی جلوی صورتم پرواز میکرد و تلاش میکردم آن را کنار بزنم. همین اتفاق به شکلی کاملاً تصادفی بدل به یکی از لحظات کلیدی نمایش شد؛ تصویری از بارگاه کاخ ملفی که پر از مگس و پشه و سوسک است و بازیگران مدام در حال کنار زدن این حشرات هستند. این تصویر، نهتنها به فضای اثر غنا بخشید، بلکه به شیوهای از فاصلهگذاری هم تبدیل شد. اگر بخواهم امروز مثالی برای فاصلهگذاری بزنم، قطعاً به همین مگس اشاره میکنم. حتی در صحنهای عاشقانه، مگسی مزاحم میتواند گفتگو را مدام دچار اخلال کند و آن را از ساحت رومانتیک فاصله دهد. در طول تمرینات، این شوخی هم بینمان رایج شده بود که مثلاً در این بخش از صحنه، «یک مگسی بپرانیم یا سوسکی بکشیم!»
نمایشی که تمدید نشد؛ تعهد بازیگران به پروژههای دیگر نه کم توجهی مخاطبان
وی درباره علت تمدید نشدن این نمایش و تعداد محدود اجراها، توضیح داد: این نمایش متأسفانه تمدید نشد، چون ۲ نفر از بازیگرانمان قرارداد فیلم داشتند و امکان تمدید فراهم نبود. اگر ۱۰ روز دیگر زمان داشتیم، شاید حدود ۲ هزار نفر دیگر نمایش را میدیدند. خیلی حیف شد که امکان اجرای طولانیتر نداشتیم. در مجموع حدود ۳۰ تا ۳۲ اجرا داشتیم اما خوشبختانه در تمام شبها سالن کاملاً پر بود. از آنجایی که سالها بود اثری با مجوز رسمی اجرا نکرده بودم، نمیدانستم با چه نوع استقبالی مواجه خواهیم شد، ولی نمایش با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد. شاید در تمام آن ۳۰ شب، تعداد کسانی که سالن را در میانه اجرا ترک کردند به ۱۰ نفر هم نرسید. در عوض تماشاگرانی داشتیم که ۳ یا ۴ بار برای دیدن این اثر نسبتاً طولانی آمده بودند.
«براساس دوشس ملفی» بازتولید میشود؟
رضاییراد درباره امکان بازتولید این نمایش در شرایط فعلی تئاتر ایران، عنوان کرد: قصد بازتولید این نمایش را ندارم و اگر قرار باشد برای کاری وقت بگذارم، ترجیح میدهم آن زمان صرف خلق اثر جدید شود. البته اگر هم قرار باشد «براساس دوشس ملفی» بازتولید شود، در شرایط فعلی کار بسیار سختی خواهد بود. این نمایش با ۲۵ بازیگر و ۵ نوازنده اجرا میشد یعنی هر شب حدود ۳۰ نفر روی صحنه حضور داشتند. در وضعیت اقتصادی امروز، اکثر بازیگران حاضر نیستند ۱۰ ماه از وقتشان را صرف پروژهای کنند که در نهایت عایدی مالی چشمگیری برایشان نخواهد داشت. بنابراین بازتولید چنین اثری، اگرچه ممکن است، اما بهشدت دشوار است مگر آنکه یک گروه همدل و همراه داشته باشید.
ریتمی که به سکون منجر نمیشد
رضاییراد درباره دلایل استقبال مخاطب از این نمایش و ویژگیهای اجرایی آن، بیان کرد: فرم اثر به شکلی طراحی شده بود که حتی یک لحظه سکون در صحنه وجود نداشت؛ یعنی بهمحض اینکه یک صحنه تمام میشد، بلافاصله صحنه بعد آغاز میشد. این ریتم تند و پیشرونده اجازه نمیداد مخاطب با لحظهای از سکون یا مکث مواجه شود. از نظر من این یکی از مهمترین عوامل جذب مخاطب بود.
وی افزود: علاوه بر ریتم، جذابیتهای بصری هم در این نمایش نقش مهمی داشتند؛ از طراحی نور و سایهها گرفته تا استفاده خلاقانه از موسیقی. من آگاهانه و با پذیرش ریسک، انتخاب موسیقی را به سمت موسیقی راک و امروزی بردم، چون معتقد بودم همهچیز در این نمایشنامه باید متفاوت باشد. طراحی لباسها هم به همین شکل بود؛ لباسهایی مندرس و غافلگیرکننده. صحنههایی در نمایش وجود داشت که تماشاگر انتظارشان را نداشت و ناگهان با تصاویری خیرهکننده روبهرو میشد.
رضاییراد درباره اهمیت گروه بازیگران نمایش توضیح داد: انتخاب بازیگران و نوع بازیشان بسیار در موفقیت کار مؤثر بود. بازیگرانی مثل باران کوثری، رضا بهبودی، میلاد شجره، فرنوش نیکاندیش و دیگر اعضای گروه، با حضور پرانرژی و هماهنگ خود روی صحنه، بار زیادی از اجرا را به دوش میکشیدند. گروه بازیگران پرشمار بودند و انرژی جمعی آنان نقش مهمی در خلق فضای اثر داشت.
درباب احترام به شعور مخاطب
وی در پایان تأکید کرد: تماشاگر از همان ابتدا میفهمد که با اثری طرف است که به شعورش و به وقتش احترام گذاشته شده است. من فکر میکنم همین احترام به مخاطب، در کنار فرم اجرایی متفاوت، موسیقی، طراحی صحنه و لباس و بازیهای دقیق، از عوامل اصلی موفقیت و تأثیرگذاری «براساس دوشس ملفی» بودند.
گروه بازیگران «براساس دوشس ملفی» متشکل از رضا بهبودی، احمد ساعتچیان، باران کوثری، میلاد رحیمی، میلاد شجره، فربد فرهنگ، محسن نوری، سیما مبارک شاهی، سینا کرمی، روجا جعفری، فرنوش نیکاندیش، سمانه حسینی، مژده امینی، پدرام صمدی، امین اسلامی، اکبر حیاتی بود.
همچنین سایر بازیگران این نمایش را مجتبی جمشیدی، شایان براری، حدیث حسنی، امید رضایی، شهرزاد شکیبا، بهار اعتماد، فرید شهریاری، فرید اخباری، امین بنیهاشمی و علی بهمنی تشکیل میدادند.
همچنین سمانه حسینی طراح لباس، معین رضاییراد آهنگساز، داوود ونداده مدیر صحنه، نرگس فرشی برنامه ریز، میلاد رحیمی دستیار اول کارگردان، شهاب رهنما دستیار دوم کارگردان، نوشین جعفری عکاس و محسن قرایی بهعنوان مجری طرح از دیگر عوامل این نمایش بودند.
خبرگزاری مهر – گروه هنر-علی حیدری؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۷ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالنهای تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطرهانگیز و پر مخاطب.
شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.
از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمعآوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروریبر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم. از این رو در هفتاد و هشتمین گام از مرور «چهاردهه خاطرات صحنه» به سراغ نمایش «براساس دوشس ملفی» به کارگردانی محمد رضاییراد که در سال ۱۳۹۵ در تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفت، رفتیم.
نگاهی به یک کارنامه نمایشی؛ از «گزارش خواب» تا «براساس دوشس ملفی»
محمد رضایی راد در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. او فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری ایرانی است. عمده فعالیتهای نوشتاری رضاییراد در نگارش نمایشنامه بوده است که برخی از نمایشنامههای او عبارتند از «رقصی چنین»، «رؤیای طاهرهگان خاموش»، «بازگشت به خان نخست و هشتمین خان»، «گزارش خواب»، «فرشته تاریخ»، «فعل»، «صدای آهسته»، «ناکجا و دو نمایشنامه دیگر»، «و این تنها بازی جهان بود …» و «بر اساس دوشس ملفی» (با همکاری نغمه ثمینی). نشر بیدگل بسیاری از نمایشنامههای محمد رضاییراد را منتشر کرده است.
بازخوانی یک تراژدی از وبستر با رویکردی مدرن
نمایش «براساس دوشس ملفی» روایت داستان ۲ برادر است که به خاطر ثروت خواهرشان، دوشس ملفی، تلاش میکنند تا مانع ازدواج مجدد وی شوند. اما دوشس برخلاف میل برادرانش به صورت مخفیانه ازدواج میکند. این اثر که برگرفته از تراژدی کلاسیک جان وبستر است، به قلم نغمه ثمینی و محمد رضاییراد بازخوانی شده و دیالوگها و تفسیرهای جدیدی به آن افزوده شده است. در عین وفاداری به متن اصلی، آنها توانستهاند متنی تازه و مستقل خلق کنند که هم به فضای کلاسیک اثر احترام میگذارد و هم رویکردی مدرن و متناسب با زمانه امروز دارد. فرایند شکلگیری این نمایش حدود ۲ ماه به طول انجامید و تمرینات آن بهصورت فشرده و طولانی در فضایی غیرمتعارف در خیابان میرعماد برگزار شد. گروهی بزرگ از بازیگران و نوازندگان در اجرای این نمایش حضور داشتند که فرم اجرایی آن به گونهای طراحی شده بود که صحنهها بدون وقفه و سکون، یکی پس از دیگری پیش میرفتند. در اجرا، توجه ویژهای به جزئیات بصری، نورپردازی، موسیقی زنده و طراحی صحنه شده بود تا فضایی متفاوت و ملموس برای مخاطب فراهم شود.
این اجرا حدود ۳۰ شب روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان مواجه شد؛ هرچند به دلیل تعهدات بازیگران به پروژههای دیگر، امکان تمدید آن فراهم نشد.
«براساس دوشس ملفی» پس از یک غیبت چندساله!
محمد رضاییراد، کارگردان نمایش «براساس دوشس ملفی» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرایند شکلگیری این نمایش گفت: بعد از چندین سال کار نکردن که بخشی از آن خواسته خودم بود و بخشی دیگر ناخواسته، تصمیم گرفتم نمایشی را با مجوز روی صحنه بیاورم.
وی افزود: بچههای گروه من واقعاً مشتاق بودند که نمایشی برای اجرای عمومی داشته باشیم و تمرینات نمایش «براساس دوشس ملفی» را آغاز کردیم. این تمرینات حدود ۹ ماه تا یک سال به طول انجامید. نمایش ما کاری بلند و سنگین بود که زمان اجرای آن بیش از ۳ ساعت بود.
برآمده از یک سنت تئاتری با آثار طولانی مدت
رضاییراد درباره زمان طولانی این نمایش، توضیح داد: ما شاگرد سنتی از تئاتری هستیم که در آن اجرای آثار نمایشی بالای ۲ ساعت کاملاً طبیعی بود. استادانی چون آقای سمندریان، داوود رشیدی، دکتر رفیعی و آقای بیضایی نمایشهایی با زمانهای طولانی خلق کردهاند. خوشبختانه این نوع نگاه از همان دوران برای ما شکل گرفت و من دوست داشتم که در همین مسیر حرکت کنم.
وی با اشاره به نگرانی گروه درباره زمان طولانی اجرا، افزود: در گروه این نگرانی وجود داشت که ممکن است تماشاگر تحمل اجرای طولانی را نداشته باشد. اما به گمان من نمایش «براساس دوشس ملفی» اثبات کرد که اگر اثری به شعور مخاطب احترام بگذارد، مخاطب تا پایان با دقت آن را دنبال خواهد کرد.
رضاییراد تأکید کرد: من در طول تمرینها بارها به بازیگران گفتم که این نمایش طولانی است؛ مدت زمان آن حدود ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه بود و با احتساب ورود و خروج، ممکن بود نزدیک به چهار ساعت وقت مخاطب را بگیرد. اما همیشه میگفتم که مطمئنم تماشاگر سالن را ترک نخواهد کرد. اگر هم خسته شود یا برود، این مسئولیت با من است نه با شما. یقین داشتم که مخاطب درک خواهد کرد که ما به شعورش احترام گذاشتهایم.
به مرگی ملالآور نخواهم مرد!
کارگردان «براساس دوشس ملفی» درباره انگیزه انتخاب این نمایشنامه، عنوان کرد: فکر میکنم این نکته را در بروشور و مقدمه نمایشنامه که توسط نشر بیدگل منتشر شده نیز نوشتهام؛ در متن نمایشنامه «دوشس ملفی» نوشته جان وبستر آمده است: «به مرگی ملالآور نخواهم مرد». وقتی این جمله را خواندم با خودم فکر کردم که چطور ممکن است انسانی به مرگی ملالآور نمیرد و مرگ خودش را شکوهمند کند؟ این همان جرقه اولیهای بود که باعث شد سراغ این اثر بروم.
همکاری با نغمهثمینی؛ کسی که نمایشنامههای دوره الیزابت را میشناخت
وی افزود: خوشبختانه همه دوستان همکاری خوبی داشتند و از همان ابتدا با خانم نغمه ثمینی به این نتیجه رسیدیم که نمایشنامه را با هم بنویسیم. چون ایشان تسلط خوبی بر نمایشهای دوره الیزابت دارند. خوشحالم که این تجربه نشان داد بسیاری از پارامترها در تئاتر قابل جابهجایی هستند؛ اینکه کمتر سراغ نمایشنامههای کلاسیک میرویم، یا اگر هم میرویم بازنویسیهایی کمرمق انجام میدهیم اما در این تجربه نشان دادیم که میتوان با اقتباس و بازنویسی هم ساختمان اثر را مدرن کرد و هم محتوای آن را.
رضاییراد در ادامه درباره تجربه حاصل از فرایند مدرن شدن متن «براساس دوشس ملفی» بیان کرد: پس از این تجربه، همین شیوه را در نمایش «فرشته تاریخ» نیز به کار گرفتم و نتیجهاش مدرن شدن نمایشنامه بود؛ هم از نظر دیداری و هم از نظر محتوایی.
رضاییراد در ادامه درباره همکاریاش با نغمه ثمینی در نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» توضیح داد: همکاری ۲ نویسنده در تئاتر امری نادر است. معمولاً نمایشنامهنویس، متن را به تنهایی مینویسد. البته در فیلمنامهنویسی شرایط متفاوت است؛ آنجا مسئله سفارش مطرح است و در نتیجه آنچه در نهایت روی پرده میرود، الزاماً امضای نهایی نویسنده را ندارد. اما در نمایشنامه یا رمان، معمولاً با آثاری مواجه هستیم که تنها یک نویسنده دارند و چنین همکاریهایی حتی در سطح جهانی نیز بسیار کمتعداد است. به نظرم در ایران، «براساس دوشس ملفی» از نخستین تجربههایی بود که ۲ نمایشنامهنویس به صورت مشترک متنی را نوشتند.
زبان مشترکی که حاصل از همکاری طولانی مدت بود؛ مخالفت نخستین بدعت کاری!
وی افزود: زبان مشترک من و نغمه ثمینی حاصل همکاری طولانیمدتمان در گذشته بود. ما چند فیلمنامه مشترک نوشته بودیم و همین تجربه باعث شده بود که زبان و شیوه کار یکدیگر را بهخوبی بشناسیم. نحوه همکاریمان در «براساس دوشس ملفی» اینطور بود که از همان ابتدا توافق کردیم هرچه من مینویسم او مخالفت کند و بالعکس. بهعبارتی، مخالفت از ابتدا در ساختار همکاریمان تعریف شد. این کار باعث میشود دیگر مشکلی پیش نیاید، چون اگر اختلافنظری هم هست، از ابتدا جزو روش کار بوده است. گاهی خودشیفتگیهای معمول مانع از بیان نقد میشود اما وقتی مخالفت بخشی از فرآیند باشد، دیگر مشکلی ایجاد نمیشود.
رضاییراد با اشاره به تجربه این همکاری، یادآور شد: در این دوره ما دوستی عمیقی هم داشتیم و تجربه نگارش مشترک نمایشنامه، تجربهای بسیار جذاب و لذتبخش بود. همه اعضای گروه هم از نتیجه کار رضایت داشتند. یکی از نکاتی که برایم جالب بود، این بود که وقتی نمایشنامه تمام شد و قرار بود تمرینات را آغاز کنیم، شب قبل از شروع تمرینات به نغمه ثمینی گفتم که به نظرم نمایشنامه خوب نیست. حس میکردم که هنوز روح اثر، مدرن نیست و مسائل امروز جهان ما در آن غایب است. به همین دلیل دوباره یک ماه و نیم نشستیم و روی متن کار کردیم.
«زنان تروا» و «هکوب» همکاریهای بعدی
رضاییراد درباره دیگر همکاری مشترک با ثمینی بیان کرد: حدود ۲ سال پیش هم همکاری دیگری داشتیم درباره بازنویسی ۲ اثر اوریپید، از جمله «زنان تروا» و «هکوب»، که آن هم تجربهای بسیار جذاب بود، هرچند در نهایت از اجرای آن انصراف دادم.
رضاییراد درباره زمان صرفشده برای نگارش نمایشنامه «براساس دوشس ملفی» گفت: به طور کلی فرآیند شکلگیری این اثر حدود ۲ ماه تا ۲ ماه و نیم طول کشید. البته من درباره تفاوت تولید اثر در آن زمان و اکنون نمیتوانم قضاوت دقیقی داشته باشم، چون همواره با گروه خودم کار کردهام و هیچگاه کاری را به سفارش نپذیرفتهام. برای من چندان فرقی نمیکند چون برای نگارش هر متن، وقت زیادی میگذارم و گاه تا ۱۰ بار آن را بازنویسی میکنم. تا زمانی که متن کامل نشده، آن را در اختیار بازیگران نمیگذارم.
پس از آغاز تمرین، دیگر متن تقدسی ندارد؛ عدم تعهد حتی به پیشنهادات خود
وی ادامه داد: زمانی که نگارش متن تمام میشود و تمرینها آغاز میشود، دیگر برایم متن تقدسی ندارد و بسیار کم پیش میآید که پس از آغاز تمرین، صحنهای را تغییر دهم، چراکه از قبل مفصل روی آن کار کردهام. با این حال، این احتمال وجود دارد که در حین اجرا، حتی به پیشنهادهای خودم هم پایبند نمانم و صحنهای را به شکلی کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن داشتم، به اجرا درآورم. شاید دلیل تمرکز آثارم بر متن، به این بازگردد که خودم نمایشنامهنویس هستم.
دیگر با هیچ سالنی جز تئاترشهر کار نخواهم کرد!
رضاییراد ضمن اشاره به تجربه همکاری اش با سالنهای خصوصی، تصریح کرد: من در تمام دوران کاریام، چه در گذشته و چه اکنون، خیلی دنبال گرفتن سالن نبودهام اما پس از تجربه همکاری با تئاتر مستقل تهران به این نتیجه رسیدم که دیگر با هیچ سالنی غیر از تئاترشهر کار نکنم. در سالنهای خصوصی مسئله مالی بسیار مهم است که البته حق دارند؛ وقتی فضایی بزرگ را در اختیار دارند، باید هزینههایش را از اجراها تأمین کنند. ولی با وجود همه نکات مثبت، این بُعد منفی هم وجود داشت که از ابتدا با آن مخالف بودم. با این حال، در نهایت نفهمیدم چطور شد که اجرایی دیگر قبل از اجرای ما در همان سالن انجام شد و ما تنها از ۲۰ دقیقه قبل میتوانستیم سالن را در اختیار داشته باشیم.
درگیری با صنف دکانداران و مغازه داران در تئاتر خصوصی
وی افزود: متأسفانه آنچه تحت عنوان «تئاتر خصوصی» در دهه ۹۰ به ما معرفی شد، در عمل به چیزی دیگر بدل شد. ما فکر میکردیم اگر از سالنهای دولتی مانند تئاترشهر بیرون بیاییم، اتفاقی مثبت میافتد. اما نمیدانستیم که درگیر صنفی از دکانداران و مغازهداران خواهیم شد!
رضاییراد درباره تجربه اجرای آثارش در مجموعه تئاترشهر توضیح داد: در آن دوره، ۲ نمایش «فعل» و «فرشته تاریخ» را در تئاترشهر اجرا کردم. همکاری با عوامل فنی تئاترشهر، از گروه نور و صدا گرفته تا بچههای صحنه، برایم تجربهای فوقالعاده بود. هنوز که هنوز است، بهترین خاطره خوش من از کار کردن در تئاترشهر، مربوط به همین ۲ اثر است. در نمایش «فعل» که در دوران مدیریت پیمان شریعتی بر تئاترشهر اجرا شد، او حمایت کامل از اجرا داشت. اما فراتر از شخص مدیر، من میخواهم از کل مجموعه فنی تئاترشهر تشکر کنم کسانی که باعث شدند از آن ۲ تجربه، خاطرهای کاملاً رضایتبخش برایم باقی بماند.
متفاوت عمل کردن؛ نقطه آغاز «براساس دوشس ملفی»
وی درباره فرآیند تمرین نمایش «براساس دوشس ملفی» گفت: پیش از آغاز تمرینهای جدی، با گروه شروع کردیم به انجام یکسری بازیها؛ تمرینهایی برای اینکه به شیوهای متفاوت راه برویم، نگاه کنیم و کلاً نوعی رفتار فیزیکی تازه را تجربه کنیم. خوشبختانه در آن زمان، یکی از دوستانمان خانهای متروکه در خیابان میرعماد در اختیارمان گذاشت و تمام دوران تمرین را آنجا مستقر بودیم. تمرینها بسیار فشرده بود؛ گاهی روزی ۷ تا ۸ ساعت تمرین میکردیم. گروهها بهتناوب در آن خانه حضور پیدا میکردند. مثلاً گروه یکی از صحنهها تمرین میکرد و گروه صحنه بعدی آماده میشد.
حضور مگسی مزاحم در تمرین؛ شکلگیری یک فاصلهگذاری جدید
رضاییراد در ادامه افزود: تمرینات ما آنقدر جدی و پرفشار بود که گاهی اتفاقات کوچک الهامبخش شکلگیری بخشهایی از نمایش میشد. مثلاً در یکی از تمرینها که مربوط به یکی دو ماه آخر تمرین بود، مگسی جلوی صورتم پرواز میکرد و تلاش میکردم آن را کنار بزنم. همین اتفاق به شکلی کاملاً تصادفی بدل به یکی از لحظات کلیدی نمایش شد؛ تصویری از بارگاه کاخ ملفی که پر از مگس و پشه و سوسک است و بازیگران مدام در حال کنار زدن این حشرات هستند. این تصویر، نهتنها به فضای اثر غنا بخشید، بلکه به شیوهای از فاصلهگذاری هم تبدیل شد. اگر بخواهم امروز مثالی برای فاصلهگذاری بزنم، قطعاً به همین مگس اشاره میکنم. حتی در صحنهای عاشقانه، مگسی مزاحم میتواند گفتگو را مدام دچار اخلال کند و آن را از ساحت رومانتیک فاصله دهد. در طول تمرینات، این شوخی هم بینمان رایج شده بود که مثلاً در این بخش از صحنه، «یک مگسی بپرانیم یا سوسکی بکشیم!»
نمایشی که تمدید نشد؛ تعهد بازیگران به پروژههای دیگر نه کم توجهی مخاطبان
وی درباره علت تمدید نشدن این نمایش و تعداد محدود اجراها، توضیح داد: این نمایش متأسفانه تمدید نشد، چون ۲ نفر از بازیگرانمان قرارداد فیلم داشتند و امکان تمدید فراهم نبود. اگر ۱۰ روز دیگر زمان داشتیم، شاید حدود ۲ هزار نفر دیگر نمایش را میدیدند. خیلی حیف شد که امکان اجرای طولانیتر نداشتیم. در مجموع حدود ۳۰ تا ۳۲ اجرا داشتیم اما خوشبختانه در تمام شبها سالن کاملاً پر بود. از آنجایی که سالها بود اثری با مجوز رسمی اجرا نکرده بودم، نمیدانستم با چه نوع استقبالی مواجه خواهیم شد، ولی نمایش با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد. شاید در تمام آن ۳۰ شب، تعداد کسانی که سالن را در میانه اجرا ترک کردند به ۱۰ نفر هم نرسید. در عوض تماشاگرانی داشتیم که ۳ یا ۴ بار برای دیدن این اثر نسبتاً طولانی آمده بودند.
«براساس دوشس ملفی» بازتولید میشود؟
رضاییراد درباره امکان بازتولید این نمایش در شرایط فعلی تئاتر ایران، عنوان کرد: قصد بازتولید این نمایش را ندارم و اگر قرار باشد برای کاری وقت بگذارم، ترجیح میدهم آن زمان صرف خلق اثر جدید شود. البته اگر هم قرار باشد «براساس دوشس ملفی» بازتولید شود، در شرایط فعلی کار بسیار سختی خواهد بود. این نمایش با ۲۵ بازیگر و ۵ نوازنده اجرا میشد یعنی هر شب حدود ۳۰ نفر روی صحنه حضور داشتند. در وضعیت اقتصادی امروز، اکثر بازیگران حاضر نیستند ۱۰ ماه از وقتشان را صرف پروژهای کنند که در نهایت عایدی مالی چشمگیری برایشان نخواهد داشت. بنابراین بازتولید چنین اثری، اگرچه ممکن است، اما بهشدت دشوار است مگر آنکه یک گروه همدل و همراه داشته باشید.
ریتمی که به سکون منجر نمیشد
رضاییراد درباره دلایل استقبال مخاطب از این نمایش و ویژگیهای اجرایی آن، بیان کرد: فرم اثر به شکلی طراحی شده بود که حتی یک لحظه سکون در صحنه وجود نداشت؛ یعنی بهمحض اینکه یک صحنه تمام میشد، بلافاصله صحنه بعد آغاز میشد. این ریتم تند و پیشرونده اجازه نمیداد مخاطب با لحظهای از سکون یا مکث مواجه شود. از نظر من این یکی از مهمترین عوامل جذب مخاطب بود.
وی افزود: علاوه بر ریتم، جذابیتهای بصری هم در این نمایش نقش مهمی داشتند؛ از طراحی نور و سایهها گرفته تا استفاده خلاقانه از موسیقی. من آگاهانه و با پذیرش ریسک، انتخاب موسیقی را به سمت موسیقی راک و امروزی بردم، چون معتقد بودم همهچیز در این نمایشنامه باید متفاوت باشد. طراحی لباسها هم به همین شکل بود؛ لباسهایی مندرس و غافلگیرکننده. صحنههایی در نمایش وجود داشت که تماشاگر انتظارشان را نداشت و ناگهان با تصاویری خیرهکننده روبهرو میشد.
رضاییراد درباره اهمیت گروه بازیگران نمایش توضیح داد: انتخاب بازیگران و نوع بازیشان بسیار در موفقیت کار مؤثر بود. بازیگرانی مثل باران کوثری، رضا بهبودی، میلاد شجره، فرنوش نیکاندیش و دیگر اعضای گروه، با حضور پرانرژی و هماهنگ خود روی صحنه، بار زیادی از اجرا را به دوش میکشیدند. گروه بازیگران پرشمار بودند و انرژی جمعی آنان نقش مهمی در خلق فضای اثر داشت.
درباب احترام به شعور مخاطب
وی در پایان تأکید کرد: تماشاگر از همان ابتدا میفهمد که با اثری طرف است که به شعورش و به وقتش احترام گذاشته شده است. من فکر میکنم همین احترام به مخاطب، در کنار فرم اجرایی متفاوت، موسیقی، طراحی صحنه و لباس و بازیهای دقیق، از عوامل اصلی موفقیت و تأثیرگذاری «براساس دوشس ملفی» بودند.
گروه بازیگران «براساس دوشس ملفی» متشکل از رضا بهبودی، احمد ساعتچیان، باران کوثری، میلاد رحیمی، میلاد شجره، فربد فرهنگ، محسن نوری، سیما مبارک شاهی، سینا کرمی، روجا جعفری، فرنوش نیکاندیش، سمانه حسینی، مژده امینی، پدرام صمدی، امین اسلامی، اکبر حیاتی بود.
همچنین سایر بازیگران این نمایش را مجتبی جمشیدی، شایان براری، حدیث حسنی، امید رضایی، شهرزاد شکیبا، بهار اعتماد، فرید شهریاری، فرید اخباری، امین بنیهاشمی و علی بهمنی تشکیل میدادند.
همچنین سمانه حسینی طراح لباس، معین رضاییراد آهنگساز، داوود ونداده مدیر صحنه، نرگس فرشی برنامه ریز، میلاد رحیمی دستیار اول کارگردان، شهاب رهنما دستیار دوم کارگردان، نوشین جعفری عکاس و محسن قرایی بهعنوان مجری طرح از دیگر عوامل این نمایش بودند.