درست بخاطر نداریم که این حجم از حاشیه و مشکل های عجیب از چه زمانی گریبان استقلال را گرفت و گرداب استقلال چه زمانی پایان می پذیرد اما انگار عادت کردیم که نام این باشگاه را در کنار حاشیه و دردسر بکار ببریم و حسرت بخوریم که این باشگاه نیز زمانی اقتداری از خود داشت اما امروز دیگر خبری از تیم نیست اقتدار که جای خود دارد.
چند وقتی است که استقلال به معنای واقعی هویت تیمی خود را از دست داده و به ویرانه ای بدل شده که هرزچندگاهی فردی می آید و می رود و بدهی بر بدهی های باشگاه می گذارد یا حداقل مشکلی در کار باشگاه ایجاد می کند که چرخش به این راحتی ها نچرخد.
در این مطلب قصد نداریم خیلی به مدیران غیر فوتبالی و بی کارنامه و گاها زندانی وزارت پیشین بپردازیم که چه کار کردند و چه کار نکردند و چه شد که این گرداب استقلال درست شد، خیر؛ در اینجا قصد داریم بگوییم چه کسانی می توانستند کاری بکنند و قدمی مثبت برای تیم بردارند اما تیشه به ریشه این باشگاه زدند. کسانی که ادعای تعصب داشتند و با زبانشان نیش های آبداری را حواله هواداران کردند، کسانی که هر ناسزایی را به هواداران این تیم گفتند و هیچ حرفی از عملکرد خودشان نزدند، گویا فراموشی هم در این روزگار درد بی درمانی شده که آبرو و شرافت خیلی ها را در فوتبال هدف گرفته.
درست چندی قبل و پس از شکست محتمل استقلال برابر الهلال بود که شاهد جو سنگین و عجیبی از سوی برخی رسانه ها و پیشکسوت های این تیم علیه مجیدی بودیم؛ انتقادات به شکل عجیبی در رسانه ها مورد توجه قرار می گرفت و کم کم از حالت انتقادی خود فاصله گرفته و به توهین تبدیل شد؛ حرف هایی که از هر لحاظ زشت و غیراخلاقی بود، آنقدر زشت که می توانست به راحتی هواداران کم سن و سال را تحریک کند، اتفاقی که در ادامه نیز رخ داد و هرچه که این مصاحبه های بی پایان ادامه پیدا می کرد آتش خشم هواداران نیز نسبت به آن افزایش می یافت. در راس منتقدین محمود فکری مربی اسبق آبی پوشان قرار داشت که در ادامه با خطاب کردن هواداران به *ارتش فحاش مجازی* موجب کدورت بیشتر بین هواداران شد. اما این اقدام محمود فکری سبب شد تا برخی از فرصت طلبان همه خواسته های به حق هواداران را زیر پا گذاشته و به راحتی هر چه دلشان می خواهد به هواداران این تیم بگویند.
مدیریت این باشگاه که از مدت ها پیش مورد انتقاد همه مجموعه استقلال، چه هوادار چه بازیکن و چه پیشکسوت بود از این فرصت استفاده بهینه کرد تا خود را از زیر فشار هواداران خارج کند، هر چند که در این کار چندان موفق هم نبودند و احمد مددی، مدیر عامل استقلال بالاخره و با فشار هوادار و وزارت نشینان مجبور به استعفا شد.
اما سخنان معاون او، ناصر فریادشیران کاملا نشان می دهد که مدیریت تا چه اندازه زیر فشار بوده، زمانی که از ایشان درباره حل شدن مشکلات باشگاه سوال پرسیده می شود، او به بیان اهداف شوم ارتش فحاش مجازی می پردازد و عنوان می کند که همه مشکل استقلال ارتش فحاش مجازی است و در صورتی که آنها از باشگاه دور باشند مشکلات تیم حل خواهد شد.
حال آنکه چقدر از مشکلات و گرداب استقلال به ارتش فحاش مجازی مربوط است را شما تشخیص خواهید داد اما به طور قطع می توان گفت که مدیریتی که قادر به خرید یک بازیکن از سایپای تازه سقوط کرده نیست هم تا حدودی در این مشکلات دخیل است.
دیدار حساس استقلال و الهلال / الهلال ستاره هایش را از دست می دهد
به هر روی برخی از پیشکسوتان این باشگاه امروز به دلایلی نامشخص از همه طلبکار هستند و مشغول تسویه حساب های شخصی خودشان؛ هر کس به نوبه خود یا سهمی از این باشگاه می خواهد یا گمان می کند که حقی از او ضایع شده است و باید برای احقاق حقش به هر کس که الان در باشگاه حضور دارد بکوبد؛ قطعا فرهاد مجیدی در مدت حضور های کوتاه مدتش اشتباهاتی داشته که درصدد جبران آنها نیز تلاش کرده است، مجیدی هرگز خود را مربی اول ایران ندیده و یا کادرش را بهترین کادر آسیا خطاب نکرده اما برای بهبود آن تا آنجا که توانسته تلاش کرده است، دلیل محبوبیت مجیدی در این مدت نه برد های سریالی او بود نه شکست های بد موقعش، بلکه این تواضع و تلاش مجیدی بوده که همیشه مورد ستایش قرار گرفته است؛ اگر مجیدی قصد داشت خود را بالاتر از سایرین بداند قطعا بر روی حضور گابریل پین پافشاری نمی کرد، مجیدی هر زمان که لازم بوده برای تیمش جنگیده و برای آن کم نگذاشته، کاری که شاید خیلی ها که ادعایی در آن دارند از عهده اش بر نیامدند.