دنیای رنگارنگ بازیهای ویدئویی هیچوقت در عرصه خلاقیت و سنت شکنی محدویتی برای توسعه دهندگانش قائل نیست. هرچند امروزه نه تنها در این شاخه بلکه در فیلم و سریال و انیمیشن و سایر موارد مشابه، شاهد کم رنگ شدن این مفاهیم اساسی هستیم اما آثاری مثل twelve minutes مرزهای نوآوری در بازیهای ویدئویی را جابجا کرده اند. بازی twelve minutes یک اثر بسیار جذاب و اسرارآمیز که گیم پلی به شدت نوآورانه دارد و توجهات زیادی را به سمت خود جلب کرده است. هم اکنون بازی twelve minutes بر روی پلتفرم های اندروید و کامپیوتر در دسترس میباشد. در این مقاله بررسی بازی twelve minutes همراه ما باشید.
پیشنهاد نویسنده این است که ابتدا این بازی تجربه کنید و به پایان برسانید سپس به سراغ این مقاله بیاید زیرا مطالب زیر حاوی اسپویل بخشی از داستان بازی هستند.
شخصیت اصلی با صداپیشگی جیمز مک آووی و همسرش با (صداپیشگی دیزی ریدلی) درگیر یک حلقه زمانی دوازده دقیقه ای هستند که به نظر بی پایان می آید. همه چیز بطور خیلی مرموزانه ای از یک شب طوفانی شروع میشود. یک زندگی عادی؛ مردی از سر کار برگشته و از راهروی آپاراتمان به خانه اش میرود.
همسرش در خانه منتظر اوست. پس از رد و بدل شدن تعدادی دیالوگ، شام و دسر صرف میشوند. ناگهان اتفاق عجیبی می افتد؛ یک شخص که ادعا میکند مامور پلیس است، زنگ واحد شما را میزند و پس از ورود به منزل، زن شما را به قتل پدرش متهم میکند. در ادامه یکسری اتفاقی رخ میدهند که از نقل خودداری میکنم.
حلقه دوازده دقیقه ای داستان از اینجا شروع میشود. پس از گذشت دوازده دقیقه شما دوباره به اول حلقه یعنی از جایی که از محل کار خود به منزل برگشتید و در راهروی آپارتمان هستید برگردانده میشوید. جدای از شرایط کلی بازی، اگر بیهوش شوید، ضربه بخورید، کشته شوید! یا مواردی از این قیبل، بازی شما را به اول حلقه میفرستد. از اینجا به بعد شما هستید و آزادی عمل به ظاهر بی نهایت بازی!
نکته جالب این است که با هر بار تمام شدن یک دوازده دقیقه شما باید با اطلاعاتی که از دوازده دقیقه قبل بدست آوردید، گره داستان را باز کرده و پرده از رازها بردارید. مهم ترین نکته بازی این است که شما با گشت در قسمت های مختلف منزل و تعامل با ابزارها و وسایل مختلف میتوانید سرنخ ها و اطلاعات مفیدی بدست آورید. همچنین تعامل از طریق مکالمه در بازی بسیار مهم است و شما باید به دیالوگ ها و انتخاب مناسب آنها توجه ویژه ای داشته باشید.
بطور کلی سیستم بازی طوری طراحی شده تا شما درهر حلقه بتوانید نکات و سرنخ های تازه ای پیدا کنید و سلسله اتفاقات جدیدی را کشف کنید. در اتاق ها و قسمت های مختلف منزل میتوانید گشت و گذار کنید. حتی آب خوردن که به نظر کار ساده ای است را جدی بگیرید. گشت و گذار در اتاق های مختلف بازی، مکالمه با همسرتان و جست و جو در وسایل خانه در صورتیکه تمام عوامل به شکل درستی اتفاق بیافتند باعث پیشبرد داستان میشوند. به خاطر داشته باشید اطلاعاتی که در این حلقه بدست می آورید برای استفاده در حلقه های بعدی بسیار بسیار مهم و کارگشا هستند.
مهم نیست با چه ترتیبی فقط باید بتوانید با کنارهم قراردادن سرنخ ها و کشفیات خود، معمای بازی را حل کنید. آزادی عمل شما در حلقه دوازده دقیقه ای بازی بسیار فوق العاده است بطوریکه حتی شما میتوانید بدون اینکه کاری کنید و با رفتن به تخت خواب، کل این بازی دوازده دقیقه ای را استراحت کنید!
در مورد گیم پلی کمی صحبت کنیم: نمای دوربین که تمام اتفاقات را میتوانید از بالا مشاهده کنید خیلی حس خوب و متفاوتی را به گیمر القا میکند. از یک طرف کاملا به وسایل و قسمت های مختلف خانه مسلط هستید و از طرفی دیگر یک حس مرموز و رمزآلوده گونه ای را نسبت به بازی پیدا میکنید. مثلاً از نظر نویسنده شما نمیتوانید چهره شخصیت های بازی را ببینید و با توجه به حس آنها، از صحت و سقم برخی گفته ها مطلع شوید!
برای آنهایی که شم کارآگاهی خوبی دارند ممکن است آیتم ها و وسایل خانه متنوع به نظر نرسند و پس از یک یا دو حلقه تمام آنها را کشف کنند. چه بسا اینطور بازیها را اگر با جمعی از دوستان بخواهید بازی کنید، متنوع بودن آیتم ها و پیچیده تر بودن داستان کمک میکند تا هرکس برای خودش سناریو یا نظریه ای بسازد و در پیشبرد داستان استفاده کند؛ این عمل باعث میشود هیجان و کشش داستان بازی بیشتر شده و تکراری شدن بازی به حداقل برسد. به عقیده نویسنده نمیتوان به این مورد خرده گرفت زیرا زمانیکه مثلا بازی limbo هم منتشر شد چنین صحبت هایی در موردش بود اما میراثی که بعدا این بازی از خود به جای گذاشت بسیار ارزشمندتر از خود اثر بود. باید امیدوارم باشیم یا خود سازنده و یا افرادی دیگر با توسعه دادن این سبک، بتوانند مسیر درستی را برای پیشرفت در صنعت بازیهای ویدئویی انتخاب کنند.
چیزی که بشدت ممکن است آزاردهنده یا اعصاب خوردکن باشد، پایان بازی ست. هرچند در اینجا ماجرا را اسپویل نمیکنیم ولی بدانید که پایان بازی به نوعی سهل انگارانه طراحی شده و دقت نظر و جرات کمی برای به سرانجام رساندن چند حلقه دوازده دقیقه ای صرف شده است.
تکراری شدن هم یکی از خواص حلقه هاست. هرچقدر هم شما با کشف آیتم های تازه تر و کشفیات بیشتر به استقبال حلقه بعدی بروید اما بازهم تکراری شدن بعد از دو حلقه حس میشود و از میل و رغبت گیمر برای ادامه می کاهد.
نکات مثبت | نکات منفی |
روایت داستان بازی به گونه شدیدا رمزآلود و اسرارآمیز شخصیت هایی باورپذیر با دوبله هنرپیشه های سرشناس آزادی عمل فوق العاده در پیشبرد داستان ایده جالب نمای بالای دوربین بازی میراثی ارزشمند برای توسعه بازیهای ویدئویی | پایان بندی سهل انگارانه و ضعیف
|